محل تبلیغات شما


ماجرای خواندنی احمد بن ابی نصر بزنطی

احمد بن ابی نصر بزنطی می گوید: من ابتدا واقفی مذهب بودم. بعد، مستبصر شدم. روزی از امام رضا علیه السلام تقاضا كردم وقت مناسبی تعیین بفرمایند تا شرفیاب حضور گردم و مسائلم را مطرح كنم. این گذشت تا روزی من در خانه‌ام نشسته بودم، در زدند.
دیدم خادم امام رضا علیه السلام مركب مخصوص امام را آورده تا مرا خدمت امام ببرد. با خوشحالی تمام سوار شدم و شرفیاب گشتم. مسائلی را مطرح كردم و بهره‌ها بردم تا شب شد. همان‌ جا نماز مغرب و عشا را با امام  خواندم. بعد، غذا آوردند و پس از صرف غذا خواستم برخیزم برای رفتن. فرمودند: دیر وقت شده و منزل شما هم دور است، صلاح این است كه همین جا استراحت كنی. من هم كه از خدا می خواستم خدمت امام باشم، اطاعت كردم و ماندم.
به خادمشان فرمودند: رختخواب مخصوص خودم را بیاور، برای آقای احمد بزنطی پهن كن. من در این موقع به فكر فرو رفتم و از ذهنم گذشت كه معلوم می شود من آدم بسیار بزرگواری هستم كه امام این‌گونه با من رفتار می کنند.
امام مركب مخصوص خود را برای من فرستاده و مرا به خانه ‌شان آورده و با من هم غذا شده و بعد، رختخواب مخصوص خودشان را در اختیار من گذاشته اند.
عجب! این منم كه چنین بزرگوارم؟ امام نیم خیز شده بودند تا برخیزند و به اتاق خود بروند. دیدم نشستند.
فرمودند: احمد!، قصّه‌ای برایت بگویم. وقتی صعصعة بن سوهان، از اصحاب جدّم امیرالمؤمنین علیه السّلام مریض شد، امیرالمؤمنین علیه السلام به عیادت او رفتند و كنار بسترش نشستند و دست بر پیشانی او گذاشتند و او را مورد ملاطفت قرار دادند.
بعد، وقتی خواستند برخیزند، فرمودند: صعصعه، نكند این آمدن من به عیادتت را مایه‌ی امتیاز خود از برادران ایمانی ‌ات بشماری. این تكلیف دینی من بود كه انجام دادم.
امام رضا علیه السلام این قصّه را گفتند و برخاستند و در واقع، با این عمل، هم آگاهی خود را از ما‌ فی الضمیر من نشان دادند، كه نمونه‌ای از علم غیب بود، هم به من پند دادند و مرا از بیماری عُجب و خودپسندی شفا بخشیدند.

منبع : بحارالأنوار، جلد 49، صفحه ‌48، حدیث 48

از سایت سبطین علیهما السلام

حدیث خطر تكبّر و غرور

حدیث از كارهاى بزرگ و اساسى

نماز اول وقت شاه کلید است

امام ,كه ,السلام ,هم ,علیه ,بعد، ,علیه السلام ,رضا علیه ,ابی نصر ,بن ابی ,امام رضا

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

olzanlisurp temrebungti گلبهار Judy's blog tiopraspaydia معبود من گلچین برترین مطالب وب فارسی plugvenremi ریاخون تاریخچه و آداب و رسومات روستای بید