محل تبلیغات شما

مهندس مهدی مودی(حسن زاده):کاش نقش دلم نقشه ی قرآن باشد






حدیث خطر تكبّر و غرور

الاختصاص عن الأوزاعیّـ فیما قالَ لُقمانُ علیه السلام لاِبنِهِ ـ : یا بُنَیَّ ، وَیلٌ لِمَن تَجَبَّرَ وتَكَبَّرَ ، كَیفَ یَتَعَظَّمُ مَن خُلِقَ مِن طینٍ ، وإلى طینٍ یَعودُ ، ثُمَّ لا یَدری إلى ماذا یَصیرُ إلَى الجَنَّةِ فَقَد فازَ ، أو إلَى النّارِ فَقَد خَسِرَ خُسراناً مُبیناً وخابَ. 
ویُروى : كَیفَ یَتَجَبَّرُ مَن قَد جَرى فی مَجرَى البَولِ مَرَّتَینِ . حدیث

الاختصاصـ به نقل از اوزاعى ـ : لقمان به پسرش گفت : اى پسرم! واى بر كسى كه زور گوید و تكبّر ورزد! چگونه خود را بزرگ می شمارد كسى كه از گل آفریده شده و به گِل باز می ‏گردد و نمی ‏داند به كجا خواهد رفت؟! یا به بهشت [مى رود] ، كه در این صورت ، رستگار است ؛ یا به جهنّم ، كه در این صورت ، آشكارا زیان كرده و بدبخت شده است» . 
و نیز روایت شده است : چگونه زور گوید كسى كه دو بار ، در مجراى بول قرار گرفته است؟!» .

منبع: الاختصاص : ص 338 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 429 ح 23 .



حدیث از كارهاى بزرگ و اساسى

إرشاد القلوب :مِن وَصِیَّةِ لُقمانَ لاِبنِهِ، قالَ: یا بُنَیَّ، لا یَكُنِ الدّیكُ أكیَسَ مِنكَ ، وأكثَرَ مُحافَظَةً عَلَى الصَّلَواتِ، ألا تَراهُ عِندَ كُلِّ صَلاةٍ یُؤذِنُ حدیث لَها، وبِالأَسحارِ یُعلِنُ بِصَوتِهِ وأنتَ نائِمٌ . حدیث

إرشاد القلوب :از سفارش لقمان علیه السلام به پسرش ، این است كه گفت: اى پسرم! مبادا خروس ، زرنگ‏تر از تو و مراقب‏تر از تو بر نمازها باشد! مگر آن را نمی ‏بینى كه هنگام هر نمازى ، بانگ می‏زند و سحرگاهان ـ در حالى كه تو در خوابى ـ با صدایش اعلان وقت مى‏ كند؟» .

منبع: إرشاد القلوب : ص 72 
از سایت  : >>  http://hadith.anhar.ir/hadith-8.htm         


نماز اول وقت شاه کلید است

بزرگ نماییکوچک نمایی

نقل است جوانی نزد عالم ربانی، حضرت آیةالله شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی» آمد و گفت: سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما میخواهم!      

قفل اول: دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم؛

قفل دوم: دوست دارم کارم برکت داشته باشد؛

قفل سوم: دوست دارم عاقبت به خیر شوم.

آیةالله اصفهانی فرمود: برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. و برای قفل سوم هم نمازت را اول وقت بخوان!

جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟!

آیةالله اصفهانی(ره)فرمود: نماز اول وقت شاه کلید است.

نشریه افق حوزه یکشنبه 9 تیر 1392 به نقل از شیعه نیوز



 

امام علی (علیه السلام) فرمودند:

لایَرجُونَّ اَحدُ مِنکُم اِلاّ رَبَّهُ وَ لایُخافنَّ إلاّ ذَنبَهُ؛

هیچ یک از شما جز به پروردگارش امید نبندد و جز از گناهش نترسد.


نهج البلاغه، حکمت 79

شرح حدیث:
انسان در زندگی میان  خوف » و  رجا » زندگی می کند. 

گاهی امید به این و آن سبب می شود کارهایی باب میل آنان انجام دهد و ترس از برخی عواقب و اشخاص سبب می شود کارهایی را ترک کند. 
موعظه ی حضرت امیر (علیه السلام) این است که در محور این بیم و امید خدا را قرار دهیم. اگر امید می بندیم، به او ببنیدم و اگر می ترسیم، از قهر و غضب و کیفر او نسبت به گناهانمان بترسیم. این جلوه ای از توحید ناب است. 

موحّد چون در پای ریزی زَرش
و یا تیغ هندی نهی بر سرش

امید و هراسش نباشد زکس
همین است معنای توحید و بس

امید به غیر خدا انسان را به  ریا  و تظاهر و نفاق  می کشد. 

ترس از غیر خدا هم انسان را از خدا غافل می سازد. 

ترس از گناه خویش؛ یعنی ترس از کیفری که نتیجه ی گناهان ماست و خدا عادل است و حسابگر. 

اگر بخواهد با دقت محاکمه کند و عادلانه رأی دهد، کیست که بتواند از عدالتش بگریزد؟


منبع: حکمت های علوی و ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام علی (علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستانه قدس رضوی، چاپ سوم (1391).




یمنی‌ها اصل شیعه‌اند/ 34 شهید کربلا، مالک اشتر، کمیل، مقداد، اویس، حُجر، عمرو بن‌حمق و هانی، یمنی بوده‌اند/ فروپاشی آل‌سعود به دست یمنی‌ها از مقدمات ظهور است

جایگاه رفیع یمن و یمنی ها در اسلام و تشیع



بزرگ نماییکوچک نمایی
آنچه توجه به یمن و یمنی‌ها را این روزها دامن می‌زند، نقشی است که در روایات آخرامان و ظهور برای یمنی‌ها مطرح شده و این گمانه‌زنی را که شاید حوادث یمن برگی دیگر از نزدیک‌شدن تحقق علائم حتمیه ظهور است، تقویت می‌کند.
جایگاه رفیع یمن و یمنی ها در اسلام و تشیعگروه دین مشرق - مهدی نصیری؛ کشور یمن این روزها به خاطر وحشیانه رژیم آل سعود در کانون توجه مسلمانان و بویژه شیعیان قرار گرفته است. مروری بر آنچه در کتب تاریخی و روایی در باره یمن و یمنی‌ها آمده، بیانگر آن است که این سرزمین حامل فرهنگ و مردمی بس فرهیخته و محبوب نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل‌بیت علیهم‌السلام بوده است. آنچه توجه به یمن و یمنی‌ها را این روزها دامن می‌زند، نقشی است که در روایات آخرامان و ظهور برای یمنی‌ها مطرح شده است و این گمانه‌زنی را که شاید حوادث یمن برگی دیگر از نزدیک شدن تحقق علائم حتمیه ظهور است، تقویت می‌کند.
یمنی‌ها اصل شیعه‌اند. 34 شهید کربلا، مالک اشتر، کمیل، مقداد، اویس، حُجر، عمرو بن‌حمق و هانی، یمنی بوده‌اند.
فروپاشی آل‌سعود به دست یمنی‌ها از مقدمات ظهور است.
آنچه در زیر از نظرتان می گذرد مروری بر روایاتی است که در باره یمن در متون روایی شیعه و بعضا سنی در جست‌وجویی شتاب‌زده یافت شده که در سه بخش ارائه می‌شود:
الف. مدح یمن و یمنی ها در روایات
ب. چهره های برجسته یمنی در اسلام و تشیّع
ج. نقش یمنی‌ها در ظهور
*****     ****     *****
الف. مدح یمن و یمنی‌ها در روایات
1. یمنی‌ها اولین قومی بودند که دعوت حضرت ابراهیم برای حج خانه خدا را اجابت کردند.
مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی از امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام روایت می کند که:
إِنَّ إِبْرَاهِیمَ أَذَّنَ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُكُمْ أَنْ تَحُجُّوا هَذَا الْبَیْتَ . وَ كَانَ أَوَّلُ مَنْ أَجَابَهُ مِنْ أَهْلِ‏ الْیَمَن یعنی ابراهیم علیه السلام مردم را به حج دعوت کرد و فرمود: ای مردم من ابراهیم خلیل الله هستم. خداوند به شما فرمان می دهد که حج این خانه (کعبه) را به جا آورید. اولین کسانی که دعوت ابراهیم را اجابت کردند گروهی از یمنی ها بودند.[1]
2. یمنی ها توسط امیرالمؤمنین علیه السلام اسلام را پذیرفتند
از مسلمات تاریخی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خالد بن ولید را به همراه جمعی از مسلمانان از جمله براء بن عازب برای دعوت مردم یمن به اسلام به آن سرزمین اعزام کرد اما پس از شش ماه تلاش حتی یک نفر هم اسلام را نپذیرفت. این امر بر پیامبر صلی الله علیه و آله ناخوش آمد و لذا امیرالمؤمنین علی علیه السلام را برای اعزام به یمن فراخواند و به او فرمود تا خالد و همراهانش را بازگرداند و البته فرمود اگر کسی از آنان مایل بود با علی علیه السلام بماند مانع او نشود.
براء بن عازب که از جمله کسانی بود که با امیرالمؤمنین علیه السلام باقی ماند می گوید: چون یمنی ها خبردار شدند که علی علیه السلام به یمن آمده است، سراغ او آمده و دور او را گرفتند. پس از آن که علی علیه السلام نماز صبح را با ما خواند، برخاست و پس از حمد و ثنای خداوند نامه پیامبر صلی الله علیه و آله را برای مردم قرائت کرد و در همان روز کل قبیله همدان اسلام را پذیرفتند. علی علیه السلام خبر مسلمان شدن همدانی ها را که از قبایل مهم یمن بودند، طی نامه ای به اظلاع رسول الله صلی الله علیه و آله رساند و چون حضرت نامه علی علیه السلام را خواند، بسی شکفته و شادمان شد و سجده شکر به جای آورد و پس از سجده نشست و فرمود: سلام بر همدان، سلام بر همدان. و دیری نپایید که دیگر قبایل یمنی نیز به اسلام گرویدند.[2]
این واقعه ضمن آن که فضیلتی برای امیرالمؤمنین علیه السلام محسوب می شود، فضیلتی هم برای اهل یمن است که مسلمان شده به دست عالی‌ترین صحابی و برترین شخصیت جهان پس از پیامبر صلی الله علیه و آله می باشند و گویا اسلام نیاوردن آنها توسط خالد بن ولید نه از سر انکار و مقاومت بلکه به دلیل استقبال از تقدیری نیکو بوده است که خداوند برای آنها رقم زده بوده است و آن مسلمان شدن به دست امیرالمؤمنین علیه السلام بوده است.
3. پیامبر صلی الله علیه و آله: آن که یمنی ها را دوست بدارد مرا دوست داشته  و هر که با آنها کینه ورزی کند با من کینه ورزی کرده است
امیر المؤمنین علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت می کند که فرمود: مَنْ أَحَبَّ أَهْلَ‏ الْیَمَنِ‏ فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَبْغَضَهُمْ فَقَدْ أَبْغَضَنِی‏ یعنی هر که یمنی ها را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که با آنها کینه ورزی کند با من کینه ورزی کرده است.[3]
4. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: بهترین مردان یمنی، ایمان یمنی و من نیز یمنی ام
در كتاب جعفر بن محمّد بن شریح آمده است: روزی رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله از اسب‌ها در نزد عیینة بن حصین بن حذیفه بدر سان دید. رسول خدا به او گفت: من اسب‏‌شناس‏‌ترم از تو. عیینة گفت: من مرد شناس‌ترم از تو. پیغمبر فرمود: چطور؟ گفت: بهترین مردان آنانند كه تیغ بر دوش نهند و نیزه‏‌ها را بر شانه اسب‌هاشان گذارند و اینان مردم نجدند. پیغمبر فرمود:
كذبت ان خیر الرجال اهل‏ الیمن‏ و الایمان یمان و انا یمانى و اكثر قبائل دخول الجنة یوم القیمة مذحج یعنی: دروغ گفتى، بهترین مردان مردم یمن باشند؛ ایمان یمانى (یمانی منسوب به یمن و عبارتی دیگر از یمنی است( است و من هم یمانی‌ام و بیشترین تیره‏اى كه روز قیامت به بهشت روند مذحج (قبیله ای یمنی که مالک اشتر از آن قبیله بود) باشند.[4]
در روایتی دیگر همین ماجرا به صورت زیر نقل شده است:
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص كَذَبْتَ بَلْ رِجَالُ أَهْلِ‏ الْیَمَنِ‏ أَفْضَلُ الْإِیمَانُ یَمَانِیٌّ وَ الْحِكْمَةُ یَمَانِیَّةٌ وَ لَوْ لَا الْهِجْرَةُ لَكُنْتُ امْرَأً مِنْ أَهْلِ‏ الْیَمَنِ‏ ‏ وَ مَذْحِجُ أَكْثَرُ قَبِیلٍ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ
یعنی رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: دروغ گفتی، بلکه مردان یمنی برترند، ایمان یمنی و حکمت یمنی است و اگر نبود هجرت (یعنی اگر مامور به هجرت به مدینه نبودم یمن را به عنوان وطن انتخاب می کردم و یا اگر در زمره مهاجران نبودم خود را در زمره انصار که یمنی الاصل هستند، محسوب می کردم) و قبیله مذحج بیش از همه به بهشت وارد می شوند.[5]
5. خویشاوندان شعیب و دانشمندان شایسته موسی 
ابن عباس روایت می کند که هر گاه پیامبر صلی الله علیه و آله با جمعی یمنی برخورد می کردند، می فرمودند: مرحبا برهط شعیب و احبار موسى. آفرین بر خویشاوندان شعیب و دانشمندان شایسته موسی.[6]
از روایت چنین بر می آید که خویشاوندان شعیب که نزد قوم شعیب عزیز و محترم بودند و نیز دانشمندان شایسته پیرو موسی علیه السلام یمنی و یا یمنی الاصل بوده اند.
6. پیامبر صلی الله علیه و آله: نفس خداوند رحمن از جانب یمن به سویم می آید
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: إِنَ‏ نَفَسَ‏ الرَّحْمَنِ‏ یَأْتِینِی‏ مِنْ‏ قِبَلِ‏ الْیَمَنِ‏ فَحَیِیَتْ بِذَلِكَ النَّفَسِ صُورَةُ الْإِیمَان‏ یعنی نفس رحمن از سوی یمن به سویم می آید و به این نفس است که صورت و بنای ایمان زنده و برپا می شود.[7]
این مضمون به شکلی دیگر نیز روایت شده است:  ألا أن الایمان یمان و الحكمة یمانیة، و أجد نفس ربكم من قبل الیمن یعنی ایمان یمنی و حکمت یمنی است و من نفس پروردگارتان را از سوی یمن حس می کنم.[8]
محدثان در توضیح این روایت گفته اند که چون اهل یمن و از جمله انصار که یمنی الاصل بودند، بیشترین حمایت را از پیامبر صلی الله علیه و آله به عمل آوردند، آن حضرت آنان را این چنین ستوده است.
7. یمنی‌ها نرم‌دل‌ترین مردمند
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باری در باره مردم یمن فرمودند: أهل‏ الیمن‏ أرقَّ قلوباً وألینَ أفئدة و أبخع طاعة
یعنی مردم یمن رقیق القلب ترین و نرم دل ترین و مطیع ترین مردمند.[9]
8. افتخاری بی‌نظیر، انحصاری و با شکوه برای یمنی‌ها
در کتاب غیبت نعمانی از جابر بن عبدالله انصاری روایت شده است: مردمی از یمن با چهره‌هایی گشاده و بشّاش به حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله رسیدند و چون بر آن حضرت وارد شدند، فرمود: اینان مردمی نازک‌دل و دارای ایمانی راسخ هستند و منصور» از ایشان است که با هفتاد هزار رزمنده برای یاری خَلَف من و خَلَف وصیّ من خروج می‌کند، رزمندگانی که حمایل شمشیرهای‌شان از مَسَدّ (طنابی از لیف یا برگ درخت خرما) است. عرض کردند: یا رسول الله، وصیّ شما کیست؟ فرمود: او همان کسی است که شما را امر نمود که به وی چنگ زنید و خداوند عزّوجل فرمود: وَ اعْتَصِمُواْ بحَِبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا»،(و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراكنده نشوید.) گفتند: برای ما توضیح دهید که این ریسمان چیست؟ فرمود: این ریسمان مصداق کلام خداست که فرمود: إِلَّا بحَِبْلٍ مِّنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ»،(مگر آنكه به پناه امان خدا و زینهار مردم روند.) کهحَِبْلٍ مِّنَ اللَّهِ » کتاب اوست و حَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ» وصیّ من است. عرض کردند: یا رسول الله، وصی تو کیست؟ فرمود: او همانی است که خداوند درباره‌اش فرمود: أَن تَقُولَ نَفْسٌ یَاحَسْرَتىَ‏ عَلىَ‏ مَا فَرَّطتُ فىِ جَنبِ الله»،(تا آنكه [مبادا] كسى بگوید: دریغا بر آنچه در حضور خدا كوتاهى ورزیدم‏».) گفتند: یا رسول الله، جنب الله» کیست؟ فرمود: همانی است که خداوند درباره وی فرموده است: وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلىَ‏ یَدَیْهِ یَقُولُ یَالَیْتَنىِ اتخََّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً»،(و روزى است كه ستمكار دستهاى خود را مى‏گَزد [و] مى‏گوید: اى كاش با پیامبر راهى برمى‏گرفتم.») او وصیّ من است و راه رسیدن به من بعد از من است.
یمنی ها گفتند: یا رسول الله، تو را به آنکه شما را به حقّ فرستاد، او را به ما نشان دهید که مشتاق دیدن وی گشتیم! فرمود: او همان کسی است که خداوند او را آیت و نشانه‌ای برای مؤمنانی قرار داد که نور ایمان از سیمایشان می‌درخشد. اگر همانند کسی که صاحب دل باشد یا گوش دل فرا دهد در حالی که خود گواهی دهد به او بنگرید، خواهید دانست که او وصیّ من است همان‌طور که دانستید من پیامبر شما هستم؛ به میان صف‌ها روید و به چهره‌ها خیره شوید. پس دلتان به هرکس متمایل شد، وصیّ من اوست، زیرا خداوند عزّوجل در کتاب خود می‌فرماید: فَاجْعَلْ أَفِْئدَةً مِّنَ النَّاسِ تهَْوِى إِلَیهِْم‏»،(پس دلهاى برخى از مردم را به سوى آنان گرایش ده‏.) هم به سوی خودش و هم به سوی ذرّیه او علیهم السلام.
جابر گوید: پس ابو عامر اشعری از میان اشعریان، أبو غرّّۀ خولانی از میان خولانیان و ظبیان، عثمان بن قیس و عرنه دوسیّ از میان دوسیان و لاحق بن علاقه به پا خاسته و به میان صف‌های حاضران رفته و به چهره‌ها خیره شدند و دست أنزع أصلع بطین(علی علیه السّلام) را گرفته و گفتند: دل‌های ما به ایشان گرایش پیدا کرد یا رسول الله! پس پیامبرصلی الله علیه و آله فرمود: خدا را شکر که شما وصیّ رسول خدا را پیش از آنکه به شما معرفی شود، شناختید و دانستید که وصیّ من اوست. در این هنگام آن‌ها با صدای بلند گریستند، در حالی که می‌گفتند: یا رسول الله، به چهره‌های یک‌یک آن‌ها نگاه کردیم  ولی دل ما به هیچ‌کدام از آن‌ها گرایش پیدا نکرد و چون او را دیدیم دل‌هایمان لرزید و تکان خورد، آن‌گاه جان‌های ما آرامش یافته و جگرهایمان مضطرب گشته و چشمانمان پر از اشک شد و سینه‌هایمان خنک گشته و آرامش یافت چنان که گویی او پدر ما و ما فرزندان وی هستیم. پس پیامبرصلی الله علیه و آله فرمود: وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فىِ الْعِلْم‏»،(تأویلش را جز خدا و ریشه‏داران در دانش كسى نمى‏داند.) شما به خاطر منزلتی که از آن نزد ایشان برخوردارید، مشمول لطف و احسان خداوند هستید و شما از آتش بدورید. جابر گوید: این جماعت مؤمن نورانی همان‌جا ماندند و به همراه امیرالمؤمنین علیه السّلام در جنگ‌های جمل و صفین شرکت کردند ـ خداوند همه آن‌ها را رحمت کند ـ رسول خدا صلی الله علیه و آله ایشان را به بهشت مژده داده بود و آنان را مطلّع ساخته بود که به همراه علی بن ابی طالب علیه السّلام به شهادت خواهند رسید.[10]
کلام مرحوم شعرانی در باره یمنی‌ها
مرحوم آیت الله میرزا ابوالحسن شعرانی[11] در حاشیه اش بر شرح اصول کافی ملاصالح مازندرانی در باره یمنی ها می نویسد:
در بسیاری از احادیث نبوی یمنی ها مورد ستایش قرار گرفته اند تا آنجا که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرموده است: من نفس خداوند رحمن را از سوی یمن حس می کنم.
یمنی ها اصل شیعه اند و مذهب شیعه توسط آنها در اطراف عالم منتشر شد و امیرالمؤمنین علیه السلام اولین کسی بود که آنان را به فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله به اسلام هدایت فرمود. اکثر شیعیان کوفه از قبیله های مهاجر یمنی بودند و نیز اشعری ها که به قم مهاجرت کردند یمنی بودند و باعث شدند تشیع از قم به دیگر شهرها گسترش پیدا کند. یمنی ها از حمله مغولها در امان ماندند و بر خلاف اکثر کشورهای اسلامی بر اصول اسلامی در جکومتشان باقی ماندند.  فرنگی مابی و عادات مسیحیان و رسم و رسوم کفار که ضررشان بر اسلام و مسلیمن از فاجعه حمله مغول هم بیشتر است تا زمان ما بر یمنی ها تاثیر نگذاشته است و آنان تاکنون بر احکام و آداب اسلامی باقی مانده و در همه عرصه ها تمدن فرنگی را پس زده و میراث اسلام را حفظ کرده اند. انشاء الله خداوند آنان را از وسوسه های شیاطین فرنگی حفظ کرده و بر طریق مستقیم اسلام حفظ نماید و سایر مسلمانان را به طریقه مردم یمن رهنمون فرماید و بدعتها و گمراهی ها و مفاسد اخلاقی و رسوم کفار را از آنها به حق محمد و آل محمد دور فرماید.[12]





جایگاه رفیع یمن و یمنی ها در اسلام و تشیع

ادامه مطلب : قسمت دوم

۹. عمرو بن حَمَق خزاعی
عمرو بن حَمق خزاعی نیز از جمله نام آوران یمنی در اسلام و تشیع است. عمرو از آن دسته از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله بود که آن حضرت گواهی بر بهشتی بودنشان داده بود. بر اساس روایتی عمرو ماجرای مسلمان شدنش را این چنین شرح می دهد: عمرو می گوید مراقبت یکی از شتران قومش را بر عهده داشت و قوم او پایبند به عهد و پیمان پیامبر صلی الله علیه و آله بودند، و گروهی از یاران پیامبر بر او گذر کردند که پیامبر آنان را در لشکری رهسپار کرده بود. آنان پیش از حرکت گفتند: ای رسول خدا، توشه-ای همراه نداریم و راه را نمی‌شناسیم. پیامبر فرمود: به زودی با مردی سپیدرو روبه رو خواهید شد که به شما غذا خورانده و آب می‌نوشاند و راه را به شما می‌نمایاند. این شخص از اهل بهشت است.
عمرو می گوید: حرکت کردند تا اینکه در پایان روز به نزد من رسیدند. من به خدمتکارانم دستور دادم که چهارپایانی را قربانی کرده و برای آن قوم شیر ببرند. آنان شب‌هنگام  هر چقدر خواستند از گوشت خورده و از شیر نوشیدند. سپس شب را به صبح رساندند. به آنان گفتم: تا سیر نخورید و سیر نیاشامید، اجازه نمی‌دهم از نزد من بروید. یکی از آنان خنده‌ای کرد و مطلبی به دوستش گفت. گفتم: چه چیز تو را به خنده واداشت؟ گفت: به بشارت خدا و رسولش مژده بده. گفتم: آن بشارت چیست؟ گوید: آن مرد گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله ما را به این دشت فرستاد و ما به او گفتیم: توشه‌ای نداریم و راه را نمی-شناسیم. پیامبر فرمود: با مردی سپیدرو ملاقات می‌کنید که به شما غذا داده و شما را سیراب می‌گرداند و راه را به شما می‌نمایاند و آن مرد از اهل بهشت است. و ما با کسی جز تو که مطابق با توصیف پیامبر باشد، روبه رو نشدیم.
عمرو گوید: با آنان حرکت کردم و آن‌ها را به راه و مسیر رهنمون کردم، سپس به نزد خدمتکارانم بازگشتم و به خدمتکارانم گفتم شترم را آماده کنند و در همان حال به سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله به راه افتادم تا اینکه بیعت کرده و اسلام آوردم .
سپس عمرو گوید: پس با رسول خدا به پا خاستم و با او در غزوه‌های زیادی شرکت کردم تا اینکه خداوند ییامبرش را قبض روح کرد.[33]
عمرو بعدا از یاران خاص امیرالمرمنین علیه السلام شد و در جنگهای جمل و صفین و نهروان از فرماندهان سپاه آن حضرت بود.
همان‌گونه که در باره اویس قرنی گفتیم امام موسی بن جعفر علیهما السلام در روایتی فرموده اند: روز قیامت منادی ندا می کند: کجایند حواریون و یاران ویژه علی ابن ابی طالب، جانشین محمد بن عبدالله رسول خدا صلی الله علیه و آله؟ درپی این ندا، عمرو بن حمق خزاعی و محمد بن ابی بکر و میثم تمار و اویس قرنی برمی‌خیزند.»
عمرو باری وفاداری و تبعیت خود از امیرالمؤمنین علیه السلام را چنین عمیق و پرمغز ابراز کرد:
سوگند به خدا به خاطر مال و ثروتی که به من بدهی، و به خاطر درخواست ریاستی که بدان نام مرا بلند گردانی، نزد تو شرفیاب نشده‌ام بلکه تنها مقصودم از آمدن نزد تو این است که تو پسرعموی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و شایسته‌ترین و سزاوارترین مردم نسبت به او هستی، و به این خاطر که همسر فاطمه سرور ن جهان، و پدر نسلی هستی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به جا مانده است، و به این دلیل که نقش و جایگاه تو از مهاجران و انصار بزرگتر است. سوگند به خدا اگر انتقال کوه‌های ثابت و استوار و دریاهای مالامال را برای ابد بر عهده من بنهی تا اینکه روز مرگم فرا برسد، درحالی که در دستم شمشیرم باشد که با آن دشمنت را به لرزه درآورم و دوستدارت را نیرومند بگردانم و خداوند به واسطه شمشیرم مجد و بزرگی تو را بالا ببرد و حجّتت را روشن و غالب سازد، گمان نمی‌کنم توانسته باشم حقّی را که از تو بر گردن من است ادا کنم.»
پس امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: پروردگارا قلب او را نورانی کن و او را به راه مستقیم هدایت فرما. ای کاش در میان شیعیان من صد نفر مانند تو بودند.»[34]
گواهی امام حسین علیه السلام در باره عمرو بن حمق خزاعی یمنی نیز بسیار عالی است. آن حضرت طی نامه ای به معاویه او را در باره به شهادت رساندن حجر بن عدی (که پیش از این گفتیم) و عمرو بن حمق خزاعی یمنی چنین سرزنش کرد:
مگر تو قاتل عمرو بن‏ حمق‏، صحابه گرامى رسول خدا نیستى؛ بنده صالحى كه شدّت عبادت او را تحلیل برده و رنگش را زرد و جسمش را نحیف كرده بود، پس از آنكه او را به عهد و میثاق الهى امانش دادى، امانى كه اگر به پرندگان داده بودى همه آنها از بالاى كوه بر تو نازل مى‏شدند، سپس تو آن بزرگوار را از سر گستاخى و بى‏شرمى بر خداى و كوچك شمردن عهد و پیمان او به قتل رساندى![35]
برخی نسبت عمرو بن حمق را به امیرالمؤمنین علیه السلام همچون نسبت سلمان به رسول الله دانسته اند.[36]
امیرالمؤمنین علیه السلام خبر شهادت عمرو را پس از خود به وی داده بود و فرموده بود: ای عمرو! تو بعد از من کشته خواهی شد و سرت را به جای دیگر می‌برند و آن اولین سری است که در اسلام از بدن جدا شده و به جای دیگر می‌برند. وای بر قاتل تو.»
پس از آن که عمرو به دستور معاویه کشته شد و سرش از بدنش جدا و برای معاویه فرستاده شد. معاویه سر عمرو را نزد همسرش که او را در شام زندانی کرده بود، فرستاد و سر را در آغوش او انداختند. زن گفت: مدت زمان طولانی او را از من پنهان کردید و اکنون کُشته او را به من هدیه دادید! پس خوشامد می‌گویم به هدیه‌ای که نه خشمگین می‌شود و نه بر او خشم می‌گیرند. ای فرستاده! آنچه را می‌گویم از طرف من به معاویه برسان: خداوند خونش را بستاند و با عذاب الهی نابودیش را پیش اندازد. او کاری بس زشت انجام داده و انسان بی‌گناه و پاکی را کشته است.
فرستاده آنچه را زن گفته بود به معاویه ابلاغ کرد. معاویه کسی را نزد او فرستاد و گفت: تو آن سخنان را گفتی؟ گفت: بله، نه از آن بازمی‌گردم و نه معذرت‌خواهی می‌کنم. معاویه به او گفت: از سرزمین من خارج شو. گفت: به خدا سوگند این کار را می‌کنم، اینجا وطن من نیست و من به زندان اشتیاق ندارم و در اینجا شب‌بیداری‌هایم طولانی و اشک‌هایم شهره مردم شده و قرض و بدهی‌ام زیاد گشته بی‌آنکه، چشمانم روشن و به شادمانی رسیده باشم.
عبدالله بن ابی سرح کاتب گفت: ای امیرالمؤمنین! این زن منافق است او را پیش شوهرش بفرست. زن به او نگریست و گفت: ای کسی که در میان ریش‌هایت چیزی شبیه بدن قورباغه است! چرا کسی را کشته‌ای که به تو خلعت بخشید و با کساء و لباس تو را مختص گردانید. در حقیقت منافق کسی است که سخن نادرست بگوید و بندگان را چون پروردگاران بگیرد که در این صورت کفرش در قرآن نازل شده است.
معاویه به دربان اشاره کرد که او را بیرون بیندازد. زن گفت: شگفتا از پسر هند! با انگشانش به من اشاره می‌کند و با زبان نافذ و برّنده‌اش مرا می راند. سوگند به خدا یا او را با سخنی درشت همچون آهن کوبنده سوراخ می‌کنم یا اینکه من آمنه دختر رشید نیستم.[37]
10. هانی بن عروه
 هانى بن عروه غطیفى مرادى از قبیله مذحج یمن، از شخصیتها و بزرگان كوفه بود. او از صحابه پیامبر صلی الله علیه و اله که حیات پیامبر را درك كرده، و از دوستان مخصوص امیرالمؤمنین علیه السلام بود که در جنگ جمل، صفّین و نهروان شركت داشت، و از اركان قیام حجر بن‏ عدى‏ بر ضدّ زیاد بن ابیه بود. ابن زیاد او را در روز هشتم ذى حجّه سال 60 هجرى قمرى به دلیل حمایت از مسلم بن عقیل در كوفه به شهادت رساند و سربریده او و سر مسلم را براى یزید فرستاد.
11. کمیل بن زیاد
کمیل بن زیاد نخعی نیز دیگر چهره درخشان یمنی ثبت شده در تاریخ اسلام و تشیع است. او پیامبر صلی الله علیه و آله را درک کرده و پس از رحلت آن حضرت در زمره یاران خاص امیرالمؤمنین علیه السلام قرار گرفت و پس از امیرالمؤمنین نیز جزء یاران امام حسن مجتبی علیه السلام بود. کمیل به شجاعت و عبادت و زهد مشهور بود. روایت می کنند که كمیل‏ به حضور رسول صلّى اللَّه علیه و آله عرضه نمود که اصبحت مؤمنا موقنا» یعنى شب را به صبح رسانده ام در حالى كه اهل ایمان و یقین هستم و رسول الله گفتار او را تصدیق فرمود.[38]
کمیل بن زیاد به خاطر محبتش نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام و خدماتش به اسلام و تشیع، مورد بغض و کینه حجاج بن یوسف قرار گرفت و به دستور او به شکلی فجیع در سن صد سالگی به شهادت رسید.
مرحوم شیخ مفید در کتاب ارشاد می نویسد: چون حجاج- لعنه اللَّه- در كوفه فرماندار شد، كمیل بن زیاد را خواست، كمیل بگریخت، حجاج كه این خبر را شنید آن حقوقى كه از بیت المال به فامیل و قبیله كمیل مى‏دادند، یكسره برید. كمیل كه چنین دید با خود گفت: من پیرى سالخورده هستم و عمرم به سر آمده، روا نیست كه به خاطر من حقوق قبیله من قطع شود. پس از آنجا كه گریخته بود بیرون آمد و به كوفه رفت و خود را به حجاج سپرد. همین كه چشم حجاج به او افتاد، گفت: من بسیار دوست داشتم كه به تو دسترسى پیدا كنم، كمیل گفت: آوازت را بر من درشت مكن، و مرا  تهدید منما، به خدا سوگند از عمر من چیزى نمانده جز مانند باقى مانده غبار، پس هر چه خواهى در باره من انجام ده زیرا میعادگاه نزد خدا است، و پس از كشتن حساب در كار است.
و همانا خبر داده است به من امیر المؤمنین علیه السّلام كه تو كشنده من خواهى بود! حجاج گفت: پس حجت بر تو تمام است؟ كمیل گفت: این در صورتى است كه قضا و قدر به دست تو باشد؟ حجاج گفت: آرى به دست من است. تو همان كسى هستى كه در زمره كشندگان عثمان بن عفان بودى، بزنید گردنش را! پس گردنش را زدند.[39]
در کتاب الغارات در ضمن نقل این روایت آمده است که حجاج در ضمن صحبتهای خود نام علی امیر المؤمنین علیه السلام را برد و کمیل با شنیدن نام آن حضرت بر او صلوات فرستاد. این کار او، حجاج را به خشم آورد و به او گفت کسی را مامور قتل تو خواهم کرد که کینه اش نسبت به علی بیش از محبت تو نسبت به او باشد. و حجاج ابن ادهم را که اهل حمص و در کینه نسبت به امیرالمؤمنین مشهور بود، مامور قتل او کرد.[40]
12. مقداد بن اسود کندی                      
مقداد بن اسود کندی نیز در متون تاریخی در زمره اهالی قبیله کنده حضر موت یمن بر شمرده شده است. در کتاب مختصر البصائر در روایتی مقداد در زمره بیست نفر از اهالی یمن قلمداد شده است که رجعت خواهند کرد و در زمره اصحاب خاص حضرت حجت سلام الله علیه خواهند بود.[41]
مقداد بن اسود از درخشانترین ستارگان سپهر اسلام و تشیع است. مقداد در روزگار جاهلیت، از ساکنان حضرموت بود ولی در اثر دشمنی ای که برایش پیش آمد به مکه گریخت و به فرزند خواندگی اسود بن عبد یغوث درآمد. مقداد در آغاز بعثت به دین اسلام گروید و در شمار آن هفت تنی بود که برای نخستین بار در مکه اسلام خود را آشکار ساختند.
مقداد سیزدهمین کسی است که به دین اسلام گرویده و در سخت ترین اوضاع، وحشتناک ترین شکنجه های مشرکان را تحمل کرده است. مقداد، با وجود سخت گیری مشرکان، نه تنها از دین خود دست برنداشت، بلکه روز به روز بر ایمان و باورش افزوده شد و حتی به مرتبه ای از کمال دست یافت که در زمره دوستان رسول خدا و کانون احترام پیامبرصلی الله علیه و آله قرار گرفت. شخصی به نام بریده می گوید: پدرم از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود: خداوند مرا به دوستی با چهارتن فرمان داد و به من خبر داد که آنان را دوست بدارم. از ایشان پرسیدند: آن چهار تن کیستند؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله سه بار فرمود: علی، ابوذر، سلمان و مقداد.»





کد خبر۳۵۲۴۸۴۵

تاریخ انتشار۰۲ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۹

صفحه اصلی » شعب استانی » اردبیل » معارف

قرآن و علوم زیستی/۲۵

ویژگی‌هایخلقت شتر از منظر قرآن، روایات و علم جانورشناسی

گروه اندیشه: در آیات مختلفی از قرآن به شترها و اسامی مختلفی ازآن‌ها اشاره شده و در احادیث نیز به فواید محصولات جانبی شتر تأكید شده كه نشان‌دهندهاعجاز خلقتی این جاندار است.

به‌گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایكنا) ازاردبیل، از جمله محدود جانورانی که قرآن‌کریم، بشر را به تفکر در خلقتش فرا می‌خواندشتر است. جالب آن‌كه تعمّق در آفرینش آن‌را در کنار آفرینش آسمان و زمین و کوه‌هاموجب تذکر و توجه به مبدأ و معاد برمی‌شمارد و بلکه بر همه آن‌ها مقدم می‌دارد.اشارات و سرنخ‌های قرآنی پُر از حكمت متعالیه و بزرگ است و بشر امروزی چنانچه درهمین سرنخ‌ها جستجو کند كلید بسیاری از سوالات و ابهامات خویش را فراخواهد گرفت واین چیزی جز اعجاز قرآن نیست. علاوه بر قرآن، در احادیث متعددی از ائمه معصومین(ع)به فوآید محصولات جانبی شترها از قبیل شیر، گوشت و حتی ادرار شتر برای بیمارانتأكید شده و هیچ‌كدام از این دستورات با یافته‌های نوین علمی منافاتی نداشته بلكهمطابق با آن‌ها نیز است.

جایگاهبیولوژیكی شترها

شترها از نظر جایگاه رده‌بندیدر رده داران، راسته Artiodactyla زیرراسته Tylopoda وخانواده Camiladaeتعلقدارند. در این خانواده دو جنس وجود دارد كه عبارتند از جنس Camelus )شتران دنیای قدیم) و جنس Lama )شتران دنیای جدید، شترانبدون كوهان). جنس Camelus شاملدو گونه Camelusdromedarius )شترانتك كوهانه) و Camelusbactrianus )شتراندو كوهانه) می‌باشند(۱.(

آیاتقرآنی

در قرآن کریم نام ۲۶ نوع (گونه) جانور نام بردهشده است(۴)، اما از جمله محدودجانورانی که قرآن کریم، بشر را به تفکر در خلقتش فرا می‌خواند شتر است. جالب آن‌كهتعمق در آفرینش آن‌را در کنار آفرینش آسمان و زمین و کوه‌ها موجب تذکر و توجه بهمبدأ و معاد برمی‌شمارد و بلکه بر همة آن‌ها مقدم می‌دارد. چنان‌چه در آیات مباركهسوره غاشیه فرموده است:

»أَفَلَا یَنظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَخُلِقَتْ * وَإِلَى السَّمَاءِ کَیْفَ رُفِعَتْ * وَإِلَى الْجِبَالِ کَیْفَنُصِبَتْ * وَإِلَى الْأَرْضِ کَیْفَ سُطِحَتْ * فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنتَمُذَکِّرٌ * لَّسْتَ عَلَیْهِم بِمُصَیْطِرٍ*»آیا آنان به شتر نمى‌‏نگرند کهچگونه آفریده شده است؟! * و به آسمان(نگاه نمی‌کنند) که چگونه بر افراشته شده است؟! * و به کوه‌ها(نمى‌نگرند) که چگونهنصب و پا برجاى شده‌اند؟! * وبه زمین(نمی‌نگرند) که چگونه پهن و گسترانیده شدهاست؟! * تو پند بده و یادآورى کن چرا که تو تنها پند دهنده و یاد‌آورى کننده‌اى وبس * تو بر آنان چیره و مسلّط نیستى*»(سوره مباركه غاشیه/ آیات ۱۷-۲۱).

دلیلاستفاده از فعل ینظُرونَ؟

فعلیَنظُرونَ» از مادهنظر»به‌معنای نگاه با دقت و تأمل و عنایت است و در منابع لغوی به رؤیه فی تعمق وتحقیق» و التأمل و الفحص» معنا شده است. لذا قرآن کریم از افعالی مانند یرون،یشاهدون و. استفاده نکرده و با آوردن این ماده، بشر را به مطالعه و تحقیق در اینزمینه فرا می‌خواند، مانند دستور به تحقیق و تأمل در غذایی كه انسان می‌خورد(۴)، چنانچه فرموده است:فَلْینظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى‏ طَعَامِهِ»(عبس/ ۲۴).

اشاراتمختلف به شترها در قرآن

شتر در قرآن كریم به صُوَرزیر آمده است: اِبِل(شتر) دو مرتبه(۱۴۴/ انعام و ۱۷/ غاشیه)، جَمَل(شتر نَر)یكبار(۴۰/ اعراف) و جِمَالَه نیزیكبار(۳۳/ مرسلات) در قرآن آمده است.همچنین عِشار به معنای شتر آبستن، یكبار(۴/ تكویر)، ناقه به‌معنای شتر ماده، هفت بار(۷۳ و ۷۷/ اعراف، ۶۴/ هود، ۵۹/ اسراء، ۱۵۵/ شعراء، ۲۷/ قمر و ۱۳/ الشمس) آمده است(۲)(۱۰(.

همچنین بَعیر(شتر میان‌سال)در آیات ۶۵ و ۷۲ سوره یوسف/ بُدن(شتر قربانی) آیه ۳۶ سوره حج/ هیم(شتر بسیارتشنه) در آیه ۵۵ سوره واقعه و حام(شتر نریكه ده شتر از او پدید آمده است) در آیه ۱۰۳ سوره مائده آمده است(۴ و ۱۱(.

شتربهترین حیوان جهت قربانی كردن در حج

شتر بهترین حیوانی است که می‌تواندر حج قربانی کرد و تعبیر قرآن در این زمینه حیرت‌آور است. چنانچه در آیه ۳۶ سوره حجّ آمده است:وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِیهَا خَیرٌفَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَافَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَالَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»و شترهای چاق و فربه را برای شما از شعائر الهیقرار دادیم در آن‌ها برای شما خیر و بركت است، نام خدا را(هنگام قربانی كردن آن‌ها)درحالی‌كه به‌صف ایستاده‏‌اند ببرید، هنگامی‌كه پهلویشان آرام گرفت(و جان دادند)از گوشت آن‌ها بخورید و مستمندان قانع و فقیران معترض را نیز از آن اطعام كنید،این‌گونه ما آن‌ها را مسخرتان ساختیم تا شكر خدا را به‌جا آورید».

اختصاصاتكلی بیولوژیكی و رفتاری شترها

شترها بین ۲۵ تا ۴۰ سال عمر می‌کنند و نگهداری آن‌ها بسیار کم‌هزینهاست. نخستین وجود شترها در مدارک تاریخی مربوط به چهارمین هزاره پیش از میلاد به‌چشممی‌خورد(۶). البته برخی پژوهش‌گران مدعیهستند ۵۰ میلیون سال قبل از آن‌کهانسان پای بر زمین بگذارد، شتر بر روی این کره خاکی می‌زیسته است(۷(.

چهره اقتصادی شتر شامل قدرتباربری زیاد، قابلیت سازگاری در شرایط سخت محیطی، قدرت تحرك و راه پیمایی طولانی وقابلیت تولید محصولات گوناگون مانند گوشت و پشم بوده و بخاطر ساختمان فیزیولوژیكیو آناتومیكی اعجاب انگیزی كه دارد مورد توجه محققین واقع شده است(۲(.

شتر بسیار غیور است و اجازهنمی‌دهد کسی او را در حال جفت‌گیری با جفت خود ببیند و اگر متوجه شود کسی در حالمشاهده اوست، عکس‌العمل نشان می‌دهد. حتی برخی گفته‌اند کینه او را به‌دل می‌گیردو به‌دنبال فرصتی برای ضربه زدن به او منتظر می‌ماند (۸(.

همچنین شتر ماده محبت مثال‌زدنیبه فرزند خود دارد و اگر به‌هر دلیل بچه شیرخوار خود را از دست بدهد، مدت‌ها(گاهیتا چهل روز) در آن حوالی که او را شیر داده و بویش را حس می‌کند، می‌گردد و او رامی‌جوید و با صدای بلند و جان‌سوزی ناله کرده، اشک می‌ریزد(۹). شتر قادر است از ۲۵ درجه زیر صفر تا ۷۰ درجه بالای صفر را تحمل کند. دوران حمل شترحدود ۱۳ ماه طول می‌کشد و هر بچه شترتا ۵ ماه شیر می‌خورد(۴).

شتر قادر است از ۲۵ درجه زیر صفر تا ۷۰ درجه بالای صفر را تحملکند. دوران حمل شتر حدود ۱۳ ماه طول می‌کشد و هر بچه شتر تا ۵ ماهشیر می‌خورد(۴).

اطاعت و فرمان‌بُرداری

گرچه حیواناتی مانند گاو وگوسفند نیز اهلی و بی‌آزار هستند، کنترل تعداد زیادی از آن‌ها امری دشوار است. اماشتر در عین حال که جثه‌ای بزرگ‌تر و قدرتی به‌مراتب بیش‌تر از آن‌ها دارد، نسبت بههمه جانوران مشابه خود(دام‌های دگیر) رام‌تر و آرام‌تر است، به گونه‌ای که می‌توانمدیریت و چوپانی یک گله چند صد نفری از شترها را به‌دست یک کودک سپرد(۴). فرمان‌بُرداری شتر به اندازه‌ایشهرت یافته است که در روایتی از پیامبر اسلام(ص) نقل شده است که فرموده‌اند: کنلِرَبِّکَ کَالجَمَل الأنف»در برابر پروردگار خود مانند شتر رام و مطیعباش»(تستری، تفسیر تستری، ۱۴۲۳: ۱۹۲).

البته این جانور در صورتی‌کهزخم خورده یا خشمگین باشد، بسیار خطرناک است و باید از او پرهیز نمود. در مَثَل‌هایفارسی نیز از كینه‌های قدیمی و انتقام‌جویانه به‌عنوانكینه شتری» یاد می‌شود كهاین جانور درصدد انتقام از كسی‌كه به وی ظلم كرده، برمی‌آید. اما در حالت عادی اینمخلوقات عجیب و پُرفایده عموما آرام و نجیب هستند و در كنار انسان‌ها به‌راحتیزندگی نموده و نه‌تنها خللی در زندگی بشر ایجاد ننموده بلكه در طول تاریخ حتی تاقرن حاضر كمك‌حال انسان‌ها بوده‌اند. به‌طور مثال عشایر استان اردبیل(شاهسَوَن‌ها)درحال حاضر نیز اقدام به نگه‌داری شتر دوكوهانه نموده و از آن‌ها در جابجایی‌هایخود و از سایر منافع آن بهره‌مند می‌شوند. این شترهای دوکوهانه با نام علمی(Camelus bactrianus)، به‌عنوان ذخیره ژنتیکی دامی بسیار ارزشمندی به‌حساب می‌آیند کهموطن و جایگاه اصلی آن‌ها در ایران، استان اردبیل(دشت مغان و مشگین شهر) است(۱۹).

گونه‌های جانوری به‌خصوصگونه‌های دامی که از اهمیت اقتصادی، تغذیه‌ای و درمانی برخوردارند، به‌عنوان حلقه‌هایمهم چرخه اکولوژیک به‌شمار می‌روند و حذف این حلقه‌های مهم از چرخه حیات صدماتجبران‌ناپذیری بر پیکره حیات زیستی و بشری وارد خواهد کرد. لازم بذكر است این شتردوكوهانه بومی ایران امروزه در خطر جدی انقراض قرار دارد(۲۰).

 هزینه اندك نگه‌داری

شتر با وجود منافع پرشمار ومنحصر به‌فردی که دارد، در خوراک و تغذیه بسیار قانع است و به هسته خرما و خاربیابان قناعت می‌کند. شتر تنها نشخوار‌کننده‌ای است که از خار تغذیه می‌کند، لذادر بیابان‌های بی‌آب و علف نیز خار بیابان را می‌خورد و آن‌ها را برای نشخوار کردندر یک فرصت مناسب، ذخیره می‌کند. این جانور هنگام فرآوانی غذا بیش از میزان نیازخود غذا می‌خورد و مازاد آن‌را به‌صورت چربی در کوهان خود ذخیره نموده و هنگامنیاز به آب و غذا از آن بهره می‌برد(۴).

همچنین اگر شتر تشنه به هرآبی برسد، از آن می‌نوشد و حتی آب شور و تلخ و گل‌آلود نیز تشنگی او را برطرف می‌کند.این به‌دلیل قدرت فوق‌العاده کلیه‌های اوست که به‌سرعت آن‌را تصفیه می‌کند (۱۸).

محصولاتجانبی شتر

شیر

در روایاتی از ائمهمعصومین(ع) تاكید زیادی به استفاده از شیر شترها شده است، به‌طور مثال در روایتیاز امام کاظم(ع) آمده است: یجْعَلُ اللَّهُ عَزَّوجَلَّ الشِّفَاءَ فِیأَلْبَانِهَا»خدای عزوجل شفا را در شیر شتر قرار داده است»(۱۲). و پیامبر اكرم(ص) نیز فرموده‌اند: اسْقُوانِسَاءَكُمُ الْحَوَامِلَ الْأَلْبَانَ فَإِنَّهَا تَزِیدُ فِی عَقْلِالصَّبِی»به ن حامله شیر شتر بخورانید زیرا كه خوردن شیر شتر سبب زیاد شدن عقلكودكشان مى‌گردد»(۱۳).

شیر شتر لطیف‌ترین و رقیق‌ترینشیر بین شیر جانوران دیگر است. این شیر کمی مایل به‌شوری است و چربی آن کم است.طبیعت آن گرم مایل به خشکی است و به‌سبب گرم بودن مزاج آن و شدت امتزاج(پختگی) آنچربی شیر از آب آن، جدا نمی‌گردد.

برخیاز فوآید شیر شتر

علم امروزی اثبات كرده استكه آشامیدن شیر باعث تقویت چشم می‌شود، برای بیماری‌های طحال، بواسیر، جاری شدنادرار، حیض و نیز تقویت نیروی جنسی مفید است، درمان مناسبی برای کبد چرب، اگزما،چربی‌های زیرپوستی، رفع بی‌اشتهایی و . است، مدرّ بوده و در تعدیل فشار خون مفیداست، دارای چربی و کلسترول کم‌تری نسبت به شیر گاو است، انسولین موجود در این شیرمی‌تواند از معده عبور كند و برای رفع ناراحتی‌های معده مؤثر باشد.

دارای خاصیت ضد باكتری و ضدمیكروبی است و اثر ضد می شیر شتر به حضور لیزوزیم، لاکتوفرین، هیدروژنپراکسید، لاکتو پراکسیدازوایمونوگلوبولین‌ها نسبت داده شده است. همچنین در بهبودبیماری‌های عفونی از جمله سِل مؤثر است و می‌تواند حداقل پروتئین‌های ضروری روزانهانسان به‌خصوص اسیدهای آمینه را تأمین كند، در گرفتگی عروق و پوكی استخوان مؤثراست، در درمان سرماخوردگى، تب، آنفولانزا و همچنین درمان هپاتیت ب مفید است.

در آزمایشات و مطالعاتى كهاخیراً در كشور هندوستان توسط محققان عربستانى به عمل آمده، موش‌هاى آزمایشگاهىمبتلا به سرطان را هم‌زمان تحت درمان با مواد دارویى(شیمى درمانى) و شیر شتر قراردادند. در پایان مشخص شد كه موش‌هاى سرطانى كه تحت درمان با شیر شتر قرار داشتند،درمانشان به‌مقدار قابل توجهى موفقیت‌آمیز و حتى در برخى موارد از شیمى درمانى همموفق‌تر بوده است.

این شیر برای درمان زخممعده، بی‌نظمی‌های بدن، اسهال، یبوست، زخم‌ها و حتی برای افزایش قدرت باروریتخمدان به‌کار می‌رود. محققان از شیر شتر برای درمان بیماران مبتلا به ایدز هم درسطح دنیا استفاده کرده و به پیشرفت‌های خوبی دست یافته‌اند. استفاده از شیر شتر ۷۰ تا ۸۰ درصد از ویتامین‌ها و پروتئین‌هاى موردنیاز بدن را تأمین مى‌نماید و ویتامین شیر شتر سه برابر شیر گاو است. حاوى مقادیربالاى ویتامین ث(C) مى‌باشدكه در پیشگیرى و درمان بیماری‌هاى دهان و دندان و همچنین محافظت از لثه‌ها و تقویتدندان بسیار مفید و دارای مقادیر بالایی ویتامین‌های ب-۱ و ب-۲ است.

اخیراً پروتئینى در شیر شتركشف شده است كه عمل‌كرد آن همانند انسولین است و در درمان بیمارى دیابت بسیار مفیدو كارساز است. شیر شتر ۱۰برابر شیر گاو عنصر آهن و كلسیم دارد، سرشار از اسیدهای آمینه مهمى از قبیل: مانندوالین و متیونین و لیزین و آرژنین و فنیل آلانین است. همچنین شیر شتر دارای مقادیرنسبتاً بالای آلبومین و گلوبولین نیز مى‌باشد.

شیر شتر قادر است بدوناستفاده از لوازم امروزى، كیفیت خود را در دماى ۴ درجه سانتی‌گراد به‌مدت ۱۲ روز و در دماى معمولى اتاقبه مدت ۴۸ ساعت و حتى بیشتر حفظنماید، در حالی‌كه شیر گاو در دماى عادى اتاق ظرف ۱۲ ساعت ترش می‌شود. بعلاوه این شیر به‌علتفقدان بتالاکتوگلوبوئین می‌تواند برای درمان آلرژی‌های غذایی در کودکان مفید باشد.اخیراً گزارش شده شیر شتر دارای خواص آنتی‌کارسیتوژنیک و آنتی‌هایپرتانسیو نیز می‌باشد.همچنین دانشمندان معتقدند خوردن شیر شتر موجب تقویت هوش و استعداد و قدرت تفکرانسان می‌شود(۴).



نتایج قطعی شمارش آرا در سربیشه و نهبندان اعلام شد

بیرجند- فرماندار نهبندان نتایج قطعی شمارش آرا در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه نهبندان و سربیشه را اعلام کرد.

مجید بیکی در گفتگو با مهر اظهار کرد: مجموع آرای مأخوذه در حوزه نهبندان و سربیشه ۵۲ هزار نفر بوده است.

فرماندار نهبندان ادامه داد: از مجموع آرای مردم مصطفی نخعی با ۱۷ هزار و ۳۴۱ رأی به عنوان نماینده منتخب مردم سربیشه و نهبندان در مجلس شورای اسلامی انتخاب شد.

وی بیان کرد: بعد از وی به ترتیب محمدرضا رئیسون ۱۴ هزار و ۱۶۷ رأی، نظر افضلی ۱۰ هزار و ۴۲۶ رأی، مهدی فرجامی فر هشت هزار و ۵۱۰ رأی، مرضیه مینایی ۳۹۱ رأی و محمد محمودی ۲۲۳ رأی کسب کردند.

به گفته بیکی، میزان مشارکت مردم سربیشه و نهبندان در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی ۸۰ درصد بوده است.

کد خبر 4859431


  • دفع بلاها بواسطه اهل بییت

  • امیرالمؤمنین علیه‏السّلام در ضمن مباحثی طولانی که با جاثلیق (عالم یهودی)مطرح نموده فرمود:

    بعد از من و این قوم (بنی امیه) و گذشت مدتی از روزگار، کسانی بر مردم حکومت خواهند کرد که دین خدا را تغییر داده و سخنان او را دگرگون کنند و دوستان خدا را بکشند، به واسطه ایشان بدعتها زیاد شود و سنتهای (اسلامی) از بین برود تا اینکه زمین از ظالم و ستم و بدعت پر شود.

    پس از آن خداوند به واسطه ما اهل بیت (خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله) تمام بلاها را از آنها که به دین خدا دعوت می‏کنند برمی‏دارد پس از آنکه به بلاهای سخت مبتلا شده باشند، تا اینکه سرانجام زمین را از عدل و داد پر کند همچنان که از ظلم و ستم پر شده باشد.

    امیرالمؤمنین علیه‏السّلام فرمود: همانا این امت به هفتاد و سه گروه متفرق شوند، سوگند به آنکه جانم به دست اوست تمامی آن گروهها همگی گمراهند مگر آنکه از من پیروی کند و از شیعیان من باشد. [1] .



    پی نوشت ها:

    [1] امالی مفید قدس سرّه.




  • پیامبر و آگاه نمودن علی از وحی

  • عبدالله بن حسن (عبدالله محفی) از پدرش (حسن مثنی) روایت کرده است که امام حسن بن علی علیه‏السلام می‏فرمود:

    قال علیه‏السلام:

    کان النبی اذا نزل علیه الوحی نهارا لم یمس حتی یخبر به علیا و اذا نزل علیه لیلا لم یصبح حتی یخبر به علیا. [1] .

    امام حسن علیه‏السلام فرمود:

    (پیامبر چنان بود که اگر روز برایشان وحی نازل می‏شد، تا شب نشده علی را از جریان آگاه می‏کرد، و وقتی شب برایشان وحی نازل می‏شد تا روز نشده علی را از آن آگاه می‏فرمودند.)




    پی نوشت ها:

    [1] امالی صدوق، ص 440، و 441، مجلس 81 ح 21.





ماجرای خواندنی احمد بن ابی نصر بزنطی

احمد بن ابی نصر بزنطی می گوید: من ابتدا واقفی مذهب بودم. بعد، مستبصر شدم. روزی از امام رضا علیه السلام تقاضا كردم وقت مناسبی تعیین بفرمایند تا شرفیاب حضور گردم و مسائلم را مطرح كنم. این گذشت تا روزی من در خانه‌ام نشسته بودم، در زدند.
دیدم خادم امام رضا علیه السلام مركب مخصوص امام را آورده تا مرا خدمت امام ببرد. با خوشحالی تمام سوار شدم و شرفیاب گشتم. مسائلی را مطرح كردم و بهره‌ها بردم تا شب شد. همان‌ جا نماز مغرب و عشا را با امام  خواندم. بعد، غذا آوردند و پس از صرف غذا خواستم برخیزم برای رفتن. فرمودند: دیر وقت شده و منزل شما هم دور است، صلاح این است كه همین جا استراحت كنی. من هم كه از خدا می خواستم خدمت امام باشم، اطاعت كردم و ماندم.
به خادمشان فرمودند: رختخواب مخصوص خودم را بیاور، برای آقای احمد بزنطی پهن كن. من در این موقع به فكر فرو رفتم و از ذهنم گذشت كه معلوم می شود من آدم بسیار بزرگواری هستم كه امام این‌گونه با من رفتار می کنند.
امام مركب مخصوص خود را برای من فرستاده و مرا به خانه ‌شان آورده و با من هم غذا شده و بعد، رختخواب مخصوص خودشان را در اختیار من گذاشته اند.
عجب! این منم كه چنین بزرگوارم؟ امام نیم خیز شده بودند تا برخیزند و به اتاق خود بروند. دیدم نشستند.
فرمودند: احمد!، قصّه‌ای برایت بگویم. وقتی صعصعة بن سوهان، از اصحاب جدّم امیرالمؤمنین علیه السّلام مریض شد، امیرالمؤمنین علیه السلام به عیادت او رفتند و كنار بسترش نشستند و دست بر پیشانی او گذاشتند و او را مورد ملاطفت قرار دادند.
بعد، وقتی خواستند برخیزند، فرمودند: صعصعه، نكند این آمدن من به عیادتت را مایه‌ی امتیاز خود از برادران ایمانی ‌ات بشماری. این تكلیف دینی من بود كه انجام دادم.
امام رضا علیه السلام این قصّه را گفتند و برخاستند و در واقع، با این عمل، هم آگاهی خود را از ما‌ فی الضمیر من نشان دادند، كه نمونه‌ای از علم غیب بود، هم به من پند دادند و مرا از بیماری عُجب و خودپسندی شفا بخشیدند.

منبع : بحارالأنوار، جلد 49، صفحه ‌48، حدیث 48

از سایت سبطین علیهما السلام



  • نامه ‏ی حضرت رضا به فرزندش جواد الائمه

    بزنطی گوید:

    نامه‏ ای از حضرت رضا علیه‏السلام را به ابوجعفر امام جواد علیه‏السلام که در آن هنگام کودک بود خواندم، نوشته بود: به من خبر رسیده است که خدمتکاران تو را از در کوچک خانه بیرون می‏برند زیرا بخل دارند که از ناحیه‏ ی تو خیری به کسی برسد. تو را به حقی که بر گردنت دارم، هنگام وارد شدن به خانه و خارج شدن، از در بزرگ رفت و آمد کن و همراه خود پولهای فراوان بردار و به هر کس از عموها که رسیدی، کمتر از پنجاه دینار نده و به هر کس از عمه‏ ها که رسیدی، کمتر از بیست و پنج دینار نده. اگر بیشتر دادی، با خودت است، چرا که می‏خواهم خداوند در پرتو انفاق مقامت را بالا برد.» [1] .



    پی نوشت:

    [1] عیون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 8 به نقل از داستانهای صاحبدلان، ج 1، ص 98.

    منبع: حدیث اهل‏بیت زندگینامه و مصائب چهارده معصوم؛ یدالله بهتاش؛ نشر سبحان چاپ چهارم 1384ش.




        
          بسم الله الرحمن الرحیم
  
    فتنه را در ملک ایران جای نیست


فتنه, گر, از فتنه گر, برخیزد. 
سوی ما و میهنم , برخیزد. 



آنچنان آتش زنیم بر جان او.
تا که مغزش تا به خاکستر بسوزد



فتنه را در ملک ایران جای نیست. 
فتنه گر باید که در آتش بسوزد. 



آتش فتنه اگر در جمع ما شعله کشد. 
خشک و تر را نی شناسد وانگهی در هم بسوزد. 



فتنه گر را , می شناسیم اهل باطل او بود. 
میل دارد ,  دامن ایران , همه , یکجا بسوزد. 



ما ز آتش نی هراسیم پیرو دین حنیفیم. 
کی خدا خواهد که ابراهیم در آتش بسوزد.



 خواسته ی مردم همه دانیم به حق است. 
لیک نباید حق دراین میدان پرحساس بسوزد. 




بهترین دنیا و عقبا را بخواهیم بر همه. 
کینه جان را میخورد چون آتش و هیزم بسوزد. 



در گرانی یا که بیکاری اگر دقت کنیم. 
خانوار زیر فقر است که در آتش بسوزد.



مشکلی هست در این میدان پرحساس که باید حل شود. 
مرد میخواهد که چون ققنوس در این آتش بسوزد. 




آری, آری فقر و بیکاری تماما آتش است. 
گرنسازند چاره ای از بهر آن, ترسم این است سفره ی ایمان بسوزد. 



 روزگاری رای گرفتند تا که مشکل حل کنند.
 حال که مشکل باقی است دل از این بسیار بسوزد.



 یارب این چرخ فلک برما فلک بسیار نمود. 
دست ما را تو بگیری , گر نگیری دل ازاین بسیار بسوزد. 



مودی از دنیای فانی هیچ مخواه جز یارخود. 
گر نبینی لحظه رفتن رخش, دل از این بسیار بسوزد.




          حضرت محمد
      (صلی الله علیه و آله) 

به نام خالق زیبا ، که عشق است 
محمد آفرید ، فوق بهشت است
 
محمد بنده ی نیکو سرشت است 
برای اهل عالم ، او بهشت است 

به نام خالق زیبای عالم 
جهانی خلق کرد ، از بهر خاتم 

جهانی خلق کرد ، بالا بلند است 
یکی کوتاه ، یکی قدش بلند است 

جهانی خلق کرد ، بالا و پایین 
کبوتر خلق کرد ، همراه شاهین 

جهنم آفرید ، فوقش ، بهشت است 
برای هرکسی ، یک سرنوشت است.  
     
جهانی خلق کرد ، نیکو ، نه زشت است 
اگر دقت کنیم ، پایان بهشت است 

مرا ، او رهنمون شد ، بر بهشتی 
درونش ، معرفت ، نیکو سرشتی 

از این بهتر ، چه باشد ، سرنوشتی 
پر از عطر و ، پر از یاس بهشتی 

اگر دقت کنیم ، چه سر نوشتی 
کمی همت ، کمی دقت ، نه زشتی 

اگر همت کنیم ، پایان بهشت است 
اگر دقت کنیم ، این سرنوشت است 

خدا بر خلق عالم ، مهربان است 
خطا پوش ، قویی ، این جهان است 

برای خلق عالم ، این عیان است 
شهادت می دهم ، بر من عیان است 

محمد خاتم پیغمبران است 
وصیش مرتضی ، هم مهربان است. 
    

خدا  زیباست ، بدور از هرچه زشتی 
اگر طغیان کنیم ، باشد پلشتی 

سخن آرام بدور از هر چه زشتی 
خوشا آن بنده ی نیکو سرشتی 

گریزان گشته از شیطان و زشتی 
بدور باشد ز سوی هر چه زشتی 

از این بهتر نباشد سرنوشتی 
اگر با میل خود آن را نوشتی 

خوشا آن بنده ی بنده نوازش 
فدای عطر و آن جای نمازش 

نمازش پر ز نور از سوی معشوق 
پر از خواهش پر از امضای معشوق 

محمد در نمازش غرق نور است 
پر از اصرار پر از اسرار نوراست 

میان خلق عالم او صبور است 
درون سینه اش اسرار نور است 


محمد در شب معراج عیان دید 
به چشم خود عیان و هم نهان دید
 
محمد آمده معراج ، عجب جای قشنگی 
خداوند جهان را دید ، چه دیدار قشنگی 

زمین و کهکشان در زیر پایش 
ملائک یک به یک دور عبایش 

خداوند جهان او را نظر کرد 
حفاظت از همه افکار بد کرد 

خدای خالق بالا بلند است 
بشر را آفرید ، زیبا، قشنگ است
 
محمد بنده ی اعلی او گشت 
وصیش مرتضی داماد او گشت 

محمد خلق او ، بسیار عظیم است 
خدای خالقش ، رحمان ، رحیم است 

کتابش هم بود قرآن ، کلامش بهترین است. 
برای خلق عالم ، این چنین است 

درون سینه اش ، خوی بهشت است 
محبت را خدا بر او نوشته است 

جهانی پر ز نور از او بپا خواست 
خلایق را به سوی حق فرا خواست
 
اگر در راه حق پیوسته باشیم 
به راهش جان ودل ما بسته باشیم 

در این عالم به عالم سرفرازیم. 
چرا عقبا به دنیا, ما ببازیم. 

خدایا دل به غیر , هرگز نبازیم. 
به راه حق، همیشه سرفرازیم 

خدایا مودیت را تو نظر کن. 
فدای راه خود دور از خطر کن.


الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
نه تنها سر برایت بلکه از سر بهتر آوردم

پی ابقاء قَد قامَت به ظهر روز عاشورا
برای گفتن اللّه اکبر، اکبر آوردم

برای کشتن دونان به دشت کربلا یا رب
چو عباس همایون فر، امیر لشگر آوردم

پی آزادی نسل جوان از بند استعمار
برادر زاده ای چون قاسم فرخ فر آوردم

علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست
ولی من روی دست خود، علی اصغر آوردم

اگر با کشتن من دین تو جاوید می گردد
برای خنجر شمر ستمگر حنجر آوردم

برای آن که قرآنت نگردد پایمال خصم
برای سُمّ مرکب ها، خدایا پیکر آوردم

علی انگشتر خود را به سائل داد اما من
برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم

به پاس حرمت بوسیدن لب های پیغمبر
لبانی تشنه یا رب بهر چوب خیزر آوردم

حسن را گر که از جگر آکنده شد طشتی
من اینک سر برای زینت طشت زر آوردم

برای آن که همدردی کنم م زهرا
برای خوردن سیلی، سه ساله دختر آوردم

من ژولیده می گویم، حسین بن علی گفتا:
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم


ژولیده نیشابوری





ساعت به ساعت روز عاشورا چگونه گذشت؟

ساعت به ساعت روز عاشورا چگونه گذشت؟
 یکشنبه 9 مهر 1396 - 08:19

در این گزارش به شرح وقایع ساعت به ساعت روز عاشورا می‌پردازیم که بر اساس اوقات شرعی کربلا و با متن مقاتیل تنظیم شده است.

العالم ایران فرهنگی

طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در گاهشماری ایرانی» واقعه کربلا به حساب گاهشماری شمسی 21 مهر سال 59 هجری شمسی می شود. تاریخ شمسی هم که مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و می شود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ حرفهای مقتل نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند.

**(روز عاشورا چگونه گذشت؟)**

در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز 21 مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر 3-+ دقیق اختلاف می تواند داشته باشد) را استخراج کرده ایم و روایات مقتل نگارها را با این ساعتها تنظیم کرده ایم.

روز عاشورا چگونه گذشت؟

روز عاشورا چگونه گذشت؟

5:47 اذان صبح

امام (ع) بعد از نماز صبح برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد. و بعد دعا خواند: اللهم انت ثقتی فی کل کرب. خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری»

طرف مقابل نیز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعد از نماز صبح به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.

**(روز عاشورا چگونه گذشت؟)**

حدود 6

امام حسین(ع) دستور داد تا اطراف خیمه ها خندق بکنند و آن را با خاربوته ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.

روز عاشورا چگونه گذشت؟

روز عاشورا چگونه گذشت؟

**(روز عاشورا چگونه گذشت؟)**

7:06 طلوع آفتاب

کمی بعد از طلوع آفتاب. امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. روبه روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبه ای خواند. صفات و فضایل خودش و پدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام (ع) نامه نوشته اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکرده اند؟ آنها انکار کردند. امام نامه هایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده است. یکی از سران جبهه مقابل از امام (ع) پرسید چرا حکم ابن زیاد را نمی پذیرد و آنها را از ننگ مقابله با پسر پیامبر نمی رهاند؟ اینجا امام آن جمله معروفشان را فرمودند: أَلَا وَإنَّ الدَّعِیَّ ابْنَ الدَّعِیِّ قَدْ رَكَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ: بَیْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه . فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است. من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده. ذلت از ما دور است.» سخنرانی امام (ع) حدوداً نیم ساعت طول کشده است.

**(روز عاشورا چگونه گذشت؟)**

حدود 8

بعد از سخنرانی امام (ع) چند نفر از اصحاب آن حضرت به روایتی بُرَیر که سید القرآء» (آقای قرآن خوانهای) کوفه بود (الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان سخنان مشابهی گفتند.

بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف هل من ناصر ینصرنی» را سر داد. چند نفری دچار تردید شدند؛ از جمله حُر. فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند. بعید نیست که کسانی دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند.

روز عاشورا چگونه گذشت؟

روز عاشورا چگونه گذشت؟


 بیشتر بخوانید:

واقعه عاشورا در 1378 سال پیش در چه ماه شمسی رخ داد؟

اعمال و آداب روز عاشورا


حدود 9

روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل می کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام (ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره ای جز پذیرش آن نیست. آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمی دانیم . تعداد کشتگان تیر اندازی. با تعداد کشتگان حمله اول 50 نفر ذکر شده است.)

**(روز عاشورا چگونه گذشت؟)**

حدود 10

بعد از تیراندازی ،یسار»، غلام زیاد بن ابیه» و سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود: به گمانم حریف کشنده ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد.

بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین (ع) حمله کرد؛ اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزه‌ها حمله را دفع کردند.

روز عاشورا چگونه گذشت؟

روز عاشورا چگونه گذشت؟

همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام‌(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت بعد از عقب نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد 500 تیر انداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیر باران و آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر 23 اسب لشکریان امام(ع) تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح آن نفرات را 50 نفر و این شهر آشوب 38 نفر ذکر کرده است.

اولین شهید، ابوالشعثا بود و 8 تیر انداخت که 5 نفر از دشمن را کشت. امام(ع) او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام(ع)حمله کنند زهیر و 10 نفر به آنها حمله کردند.

**(روز عاشورا چگونه گذشت؟)**

حدود 11

بعد از این حملات، امام‌(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زنده‌اند نگذارند کسی از بنی‌هاشم به میدان برود. انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند. ‌بعضی در مقابل نگاه امام‌(ع)» شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می‌توانستم وصیت‌های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: وصیت من این مرد است». 

یک بار هفت نفر از اصحاب امام‌(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.

**(روز عاشورا چگونه گذشت؟)**

۱۲:۵۰ اذان ظهر

 حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشته‌اند امام(ع) خطاب به اصحاب گفت یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: نماز شما قبول نمی‌شود.» حبیب به او گفت: ای حمار! فکر می‌کنی نماز شما قبول می‌شود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمی‌شود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام(ع) از شهادت حبیب متاثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو می‌گذارم.»

روز عاشورا چگونه گذشت؟

روز عاشورا چگونه گذشت؟

 امام‌(ع) نماز را شکسته و به قاعده نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام‌(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: آیا وفا کردم؟»

**(روز عاشورا چگونه گذشت؟)**

حدود ساعت ۱۳

۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر پسر امام حسین(ع) بود. البته الفتوح عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده است. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانه‌ای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: ای پسرعموهای من بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»

**(روز عاشورا چگونه گذشت؟)**

 حدود ساعت ۱۴

 عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند. عباس(ع) اجازه میدان خواست اما امام او را مامور رساندن آب به خیمه ها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای ن و کودکان داشت در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار بعد از مرگ برادر عزیزش گریه کرد و فرمود اکنون دیگر پشتم شکست.»

**(روز عاشورا چگونه گذشت؟)**

 حدود ساعت ۱۵ 

امام(ع) به طرف خیمه‌ها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن ‌اش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره اش علی اصغر را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد.

امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان می‌شد. بعضی تیر می‌انداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب می‌کردند. شمر و ده نفر به مقابله امام(ع) آمدند. بعد از شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد.

در مقاتل نوشته اند زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود اما کسی جرات نمی‌کرد به سمت ایشان برود اهل حرم از صدای اسب ایشان ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن (ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»

**(روز عاشورا چگونه گذشت؟)**

۱۶:۰۶ اذان عصر

وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفته‌اند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایع‌نگار لشکر عمر سعد چنین است: حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین کشته شود شنیدم که می‌گفت به خدا پس از من کس را نخواهید کشت که خدای از کشتن او بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.»

گوید: آن‌گاه شمر میان کسان بانگ زد که وای شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد .»

**(روز عاشورا چگونه گذشت؟)**

 حدود ساعت ۱۷ 

بعد از شهادت امام(ع)، عده‌ای لباس‌های آن حضرت را غارت کردند که نوشته اند تمام این افراد بعدها به مرض‌های لاعلاج دچار شدند.

غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبانی برای خیمه‌ها گذاشت.

یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بن‌مطاع بعد از شهادت امام به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام جنگید تا شهید شد.

نزدیک غروب آفتاب است . سر امام را جدا می‌کنند و به خولی می‌دهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. بعد به دستور عمر سعد بر بدن مطهر امام و یارانش اسب می‌دوانند تا استخوان‌هایشان هم خرد شود.

**(روز عاشورا چگونه گذشت؟)**

 ۱۸:۴۹ اذان مغرب 

داستان روز غم انگیز عاشورا این‌طور تمام می‌شود که درحالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را می‌داده، سنان بن انس بین مردم می‌تاخته و رجز می‌خوانده که افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید؛ چرا که من بهترین مردمان را کشته ام

ازسایت:

https://fa.alalamtv.net/news/3061951/ساعت-به-ساعت-روز-عاشورا-چگونه-گذشت؟




مصادف با فرا رسیدن روز نهم محرم، شما می‌توانید شرح مختصری از وقایع این روز و شهادت حضرت عباس (ع) را بخوانید.

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ تا بشر هست خیمه عزای اباعبدالله الحسین (ع) برپاست. پیامبر اکرم (ص) به هنگام تولد حضرت حسین (ع)، خبر شهادت و برافراشته شدن بیرق عزای امام را به اهل کساء اعلام کرد.
 
ولایتمداری حضرت عباس (ع)، تیرخلاصی برای امان‌نامه بنی امیه بود/ عقده‌گشایی عمربن سعد د. رکنار علقمه
 
خاندان نبوّ‌ت هر کدام در زمانه خودشان به نوعی مورد هجمه ظلم حاکمان و دشمنان آل الله قرار گرفتند. دشمنان پس از سال‌های هجرت، حق‌پرستی را کینه کردند تا بتوانند اعمال خود را توجیه کنند. گاهی با تیغ تزویر خود را به دوستداران شیعه و مردم نزدیک می‌کردند تا لذت‌های دنیوی را آن گونه که خودشان می‌بینند و دوست دارند به شیعیان القا کنند و گاهی سعی می کردند چهره‌ای زننده از اسلام و شیعه به جهانیان نشان بدهند. پس از صلح امام حسن مجتبی (ع) امام حسین (ع) هم به صلح برادر بزرگوارشان پایبند بودند، اما پس از مرگ معاویه، یزید بن معاویه به عنوان جانشین او، دوباره علیه خاندان آل الله قیام کرد.
 
ولایتمداری حضرت عباس (ع)، تیرخلاصی برای امان‌نامه بنی امیه بود/ عقده‌گشایی عمربن سعد د. رکنار علقمه

وقایع شهادت حضرت قمربنی هاشم (ع)

این روزها خیمه عزای سالار شهیدان برپاست و هرکسی با رنگ، نژاد و مذهب خود به اباعبدالله الحسین (ع) عرض ارادت می‌کند. هرکدام از روز‌های دهه اول محرم به نام یکی از بزرگواران کاروان کربلاست که روز نهم (تاسوعا) مزیّن به نام قمر بنی هاشم (ع) سپهسالار کاروان حسین (ع) است. عاشقان اهل بیت (ع) در این روز با مرور مصیبت‌های وارده بر اهل کرامت و جود در شهادت حضرت ابوالفضل العباس (ع) به عزاداری می‌پردازند. شهادتی که عبیدالله بن زیاد، شمر و عمربن سعد با آن عقده چندین ساله خود را گشودند.
 
در روز تاسوعا، تحرکات لشکر عمربن سعد افزایش پیدا کرد و تصمیم بر جنگ گرفتند؛ اما حضرت حسین بن علی (ع) به واسطه برادر و نگهبان خیمه‌ها حضرت عباس بن علی (ع) به سمت دشمنان رفت و یک شب را از لشکر اشقیا مهلت خواست تا به راز و نیاز بپردازند. مقاتل نوشته اند قرار بر این بود که پیکار میان حق و باطل در روز تاسوعا رقم بخورد. به همین دلیل دشمنان تا ظهر تاسوعا خیمه ها را محاصره کرده بودند و با تحرکات نظامی و وعده‌های پوچ جنگ روانی را علیه اهل حرم آغاز کردند. یکی از آنها دادن امان‌نامه به حضرت قمربنی هاشم (ع) بود.
 
روز تاسوعا آخرین باری بود که حضرت عباس (ع) به دیدار برادر و امام خویش رفت و اذن میدان گرفت تا بتواند بعد از چند روز تشنگی با دستی پر از آب به حرم بازگردد. با برپایی خیمه‌ها و رسیدن کاروان حسین‌ بن علی (ع)، عبیدالله ابن زیاد و عمربن سعد بار‌ها امان نامه‌ای را برای حضرت عباس (ع) و دو پسر دیگر ام البنین (س) آوردند، اما هر سه به ویژه حضرت قمر بنی هاشم (ع) که اسوه ایثار و مردانگی بودند، هر بار بیش از پیش وفاداری خود را به اهل بیت رسول خدا (ص) اثبات کردند و راه سعادت را برگزیدند.
 
ولایتمداری حضرت عباس (ع)، تیرخلاصی برای امان‌نامه بنی امیه بود/ عقده‌گشایی عمربن سعد د. رکنار علقمه

امان‌نامه‌ای که بی اثر ماند

شمر که فرمانده پیادگان قشون عمر بن سعد و از عناصر کلیدى و پلید واقعه کربلا بود، در عصر روز تاسوعا، امان نامه اى از عمر بن سعد براى چهار فرزند رشید و دلاور ام البنین (س) یعنى عباس، عبدالله، جعفر و عثمان از برادران پدرى امام حسین (ع) آورد تا آنان را از سپاه خداجوى و حقیقت طلب امام حسین (ع) جدا سازد.

ام البنین، همسر حضرت على (ع) داراى چهار فرزند دلاور و فداکار بود که همگى در رکاب برادر و امامشان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در کربلا حاضر بودند.

حضرت عباس (ع) که بزرگ‌ترین آنان است، از شهرت بسزایى برخوردار بود. وى به خاطر جمال زیبا، قامت موزون، دلاورى، غیرت و شجاعت بى‌مانندش، به قمر بنى هاشم» معروف شده بود.

ام البنین از قبیله بنى کلاب بود که شمر بن ذى الجوشن نیز به همین تبار انتساب پیدا مى کرد. بدین جهت در عصر تاسوعا به نزدیکى خیمه گاه امام حسین (ع) آمد و با صداى بلند فریاد زد: خواهرزادگانم کجایند؟ امام حسین (ع) که منظور شمر را دانسته بود، به برادران خود فرمود: پاسخ شمر را بدهید. اگر چه او فاسق است و لیکن با شما قرابت و خویشى دارد.

حضرت عباس (ع) به همراه سه برادر خود، در نزد شمر حاضر شدند و از او پرسیدند: حاجت تو چیست؟ شمر گفت: شما خواهرزادگان من هستید. بدانید تا ساعتى دیگر شعله هاى جنگ برافروخته مى گردد و از یاران حسین بن على (ع) زنده نمى ماند. من براى شما امان نامه اى از عمر بن سعد آوردم. شما از این ساعت در امان هستید، مشروط بر این که دست از یارى برادرتان حسین علیه السلام بردارید و سپاهیانش را ترک کنید.

حضرت عباس (ع) که کانون وفادارى و معدن غیرت بود، بر او بانگ زد: بریده باد دست‌هاى تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه ات. اى دشمن خدا، ما را دستور مى‌دهى که از یاری برادر و مولایمان حسین علیه السلام دست برداریم و سر در طاعت ملعونان و فرزندان ناپاک درآوریم. آیا ما را امان مى دهى ولى براى فرزند رسول خدا (ص) امانى نیست؟

شمر از پاسخ دندان شکن فرزندان ام البنین، خشمناک شد و به خیمه گاه خویش برگشت. همچنین روایت شده است: در میان سپاه عمر بن سعد، فردى بود به نام ((عبدالله بن ابى محل بن حزام)) که برادرزاده ام البنین (س) بود. وى هنگامى که با خبر شد عمه زادگانش (عباس، عبدالله، جعفر، عثمان) در میان سپاهیان امام حسین علیه السلام حضور دارند، امان نامه اى از عمر بن سعد براى آنان گرفت و به واسطه غلامش ((کزمان)) براى آنان ارسال کرد. او، فرزندان ام البنین علیهاالسلام را صدا زد و آنان را از امان نامه پسر دایى شان باخبر گردانید. حضرت عباس (ع) و برادرانشان به وى گفتند: به پسر دایى ما سلام برسان و بگو که ما را نیازى به امان نامه شما نیست. امان خدا، بهتر است از امان شما.
 
ولایتمداری حضرت عباس (ع)، تیرخلاصی برای امان‌نامه بنی امیه بود/ عقده‌گشایی عمربن سعد د. رکنار علقمه

شهادت حضرت عباس (ع)

پس از ورود کاروان حسین (ع) به سرزمین کربلا و رسیدن لشکر اشقیا کم کم از روز ششم آب به خاندان اهل خیمه بسته شد و ن و کودکان در بی تابی و تشنگی به سر می‌بردند تا آخرین روز حضرت عباس (ع) که ساقی اهل حرم بود دل به میدان زد و به سوی علقمه شتافت تا مشک‌ها را برای ن و کودکان تشنه لب از آب پر کند، اما دشمنان چه پیاده و چه سواره از این فرصت سوء استفاده کردند و با هر حربه‌ای به سوی حضرت حمله‌ور شدند.

وفاداری، ایثار و از خودگذشتگی حضرت قمر بنی هاشم (ع) در بین صحابه امام حسین (ع) زبانزد خاص و عام بود و همچنان ادامه دارد، اما آن چیزی که حضرت را متمایز کرد و می‌کند ولایتمداری و امام شناسی ایشان پیش از واقعه عاشوراست چراکه حضرت (ع) با نکته سنجی بسیار دقیق از همان ابتدا و حتی گذشته بر آن از دوران کودکی در کنار سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع) بودند و به هنگام رزم نیز در کنار این حضرت در میدان جنگ زیباترین رقص شمشیر را از خودشان نشان می‌دادند.

از سایت:



جامع ترین تحقیق در خصوص شناخت سرداران ایرانی عصر ظهور


سرویس یادداشت و مقالهکانون سبحان»؛ / محمد پناهی: تحقیق پیش رو نتیجه ساعتها مطالعه وبررسی وپژوهش در خصوص شخصیت برجسته فرمانده سید خراسانی شعیب ابن صالح میباشد که به پیشگاه مهدی باوران ومهدی یاو ران تقدیم می گردد. آغاز حرکت ظهور از مشرق یخرج الناس من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه» مردمی از مشرق خروج می […]




جامع ترین تحقیق در خصوص شناخت سرداران ایرانی عصر ظهور



سرویس یادداشت و مقالهکانون سبحان»؛ / محمد پناهی: تحقیق پیش رو نتیجه ساعتها مطالعه وبررسی وپژوهش در خصوص شخصیت برجسته فرمانده سید خراسانی شعیب ابن صالح میباشد که به پیشگاه مهدی باوران ومهدی یاو ران تقدیم می گردد.

آغاز حرکت ظهور از مشرق

یخرج الناس من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه»
مردمی از مشرق خروج می كنند و برای حضرت مهدی عج زمینه سازی می كنند.(كشف الغمه ج ۳ ص ۲۷۳ ، اام الناصب ص ۲۵۳) و پاره ای از روایات عصر ظهور در منابع معتبر شیعه و اهل سنت از وقوع انقلابی در ایران كه مقدمه ساز ظهور امام عصر(ع) می باشد ، خبر می دهند ، هرچند روایت معتبری نیز وجود دارد كه حركت مردم ایران را آغاز ظهور امام زمان(عج) می داند و نه مقدمه ساز آن امیر مؤمنان(علیه السلام) :مهدى . . . مویش مجعّد و خالى بر گونه اش است .

آغاز كارش از مشرق است( مختصر نعمانی ص ۳۰۴)

ترتیب روایات شعیب

۱- معرفی شعیب ابن صالح از نظرسیمای ظاهری

*امام صادق (ع): او ( شعیب بن صالح) جوانی است نو رس، زرد و گندمگون، ه و خفیف اللهجه کسی در برابرش نمی ایستد جزاینکه میکشد( زمان جنگ). اگر با کوه ها درگیر شود از بن برکند تا وارد سرزمین قدس شود. او پرچمدار حضرت مهدی خواهد بود. منابع :روزگار رهائی ص ۱۰۵۸ نوائب الدهور و علائم الظهور ج ۳ ص ۳۹۷ ملاحم و الفتن ص ۴۳

*امام حسن (ع) : مردی گندم، چهارشانه و ه ، متوسط القامة بنام شعیب بن صالح با چهارهزار نفر از ری خروج میکند که در پیشقدم ظهور حضرت مهدی است. کسی در برابرش ایستادگی نمیکند جز اینکه کشته میشود.

منابع:علائم آخرامان گلپایگانی ص ۱۰۷ روزگار رهائی ص ۱۰۵۵

الحاوی و الفتاوی ج ۲ ص ۱۳۹ نوائب الدهور و علائم الظهور ج ۳ ص ۳۹۶

*رسول اکرم (ص): کسیکه پرچم را به قائم می سپارد… صورتش چون دینار، شمشیرش چون شعله ی آتش با خواری داخل سپاه میشود و با عزّت از آن بیرون می آید.

منبع : غیبت نعمانی ص ۳۵۷

*رسول اکرم(ص): او ( شعیب) چهره اش طلائی، دندانهایش مرتب و ازهم جدا، شمشیرش آتش بار به ذلّت داخل کوه میشود و به عزّت از آن خارج می شود.

منبع: بحار الانوار ج ۵۱ ص ۱۶۶ الی ۱۶۴

۲-شعیب ابن صالح در روایات پرچمهای سیاه خراسان:

دراین روایات به حرکت سپاه ایران به فرماندهی این شخصیت تصریح شده است .

از خراسان سپاهی حرکت می‌کند که کمربندهای سیاه و پیراهن سفید پوشیده‌اند، جزو پیش‌قراولان سپاه، فرمانده‌ای است به نام شعیب بن صالح… آنان سپاهیان سفیانی را شکست داده، گریزان می‌کنند و در بیت‌المقدّس فرود می‌آیند و زمینة ظهور حضرت مهدی(ع) را پایه‌ریزی می‌کنند» (ابن حماد، همان، ص ۸۴ و عقد الدرر، ص ۱۲۵)

*امیرمؤمنان(ع) می‌فرمایند:سفیانی و صاحبان پرچم‌های سیاه با یکدیگر روبرو می‌شوند در حالی که میان آنان جوانی از بنی‌هاشم است که در کف دست راستش، خال سیاهی است و در پیشاپیش لشکریان او، شخصی از قبیلة بنی تمیم به نام شعیب بن صالح قرار دارد».
ابن حماد، فتن، ص ۸۶٫
*پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:پرچم هایی از مشرق برمی خیزد که مردی از بنی تمیم به نام شعیب بن صالح آنها را رهبری می کند ، آنچه از اسیران کوفه در دستشان باشد ، می گیرد و طعمه شمشیر می سازد.( الحاوی للفتاوی ج ۲ ص ۱۶۰  .مائتان وخمسون علامةحتى ظهور الإمام المهدی السید محمد علی الطباطبائی الحسنی ص” ۶۲″)

پرچمهای سیاه کوچکی به اهتزاز درمی آید که با مردی از اولاد ابوسفیان نبرد می کند و برای اطاعت از حضرت مهدی(عج) زمینه سازی می کند، در پیشاپیش این پرچم ها مردی به نام تمیم بن صالح حرکت می کند .(۱۹۰ بشاره الاسلام ص ۲۱۲ و ۱۸۴  )

  المهدی ص و عن محمد بن الحنفیة:

سپس پرچم های سیاهی از خراسان که حاملان آنها کلاه های سیاه و لباسهای سفید بر تن دارند ، خروج می کنند پیشاپیش آنها مردی است بنام شعیب بن صالح از قبلیه بنی تمیم ، طرفداران سفیانی را شکست می دهد تا اینکه در بیت المقدس فرود آمده و زمینه ظهور حضرت مهدی(عج) را مهیا می نماید.

ابن حماد / فتن :

سپاهیان خراسان به حرکت درمی آید ، شعیب بن صالح تمیمی در طالقان به آنها می پیوندد ، در خوزستان به یک سید بیعت می شود و (

. اام الناصب ص ۲۱۳ ، بشاره الاسلام ص ۷۳)

جابر از امام باقر (ع)روایت می کند:جوانی از بنی هاشم از خراسان با پرچم های سیاه قیام می کند که در کف دست راست او خالی(خللی)است و پیشاپیش او مردی بنام شعیب بن صالح است که با لشکریان سفیانی می جنگد و آنها را شکست میدهد. (الملاحم و الفتن باب۹۷ ص۵۲)

روایت معتبر که فاصله حرکت شعیب ابن صالح تا ظهور را نشان میدهد .محمد حنفیه: درفش های سیاهی  از بنی عباس و پس از آن درفش های سیاهی از خراسان خروج می کند که حاملان آنها کلاه سیاه و سفید برتن دارند ، پیشاپیش آنان مردی است که وی را صالح بن شعیب یا شعیب بن صالح می نامند ، او از قبیله بنی تمیم است ، آنان نیروهای سفیانی را شکست داده و در بیت المقدس فرود می آیند ، تا زمینه را برای حضرت مهدی(ع) فراهم کنند ، تعداد ۳۰۰ تن دیگر از شام به او می پیوندند. فاصله بین خروج او تا تقدیم امور به حضرت مهدی(عج) هفتاد و دو ماه می باشد. نسخه خطی ابن حماد ص ۸۴ و ۷۴

روایات سیر حرکت سپاه ایران را بعد از شکست دشمن در عراق وادامه حرکت به سمت قدس به روشنی نشان میدهند ودر ادامه سپاه ایران به فرماندهی شعیب ابن صالح در دروازه های بیت المقدس به نبرد خواهد پرداخت وزمینه را برای حکومت امام عصر فراهم می نمایند

هنگامی که سپاه سفیانی به سوی کوفه عزیمت می کند ، سفیانی گروهی را به جستجوی اهل خراسان می فرستد ، که برای یاری حضرت مهدی(عج) خروج کرده اند ، سپاه سفیانی با سپاه سید هاشمی(سیدخراسانی) که پرچم های سیاهی دارند و پرچمدارش شعیب بن صالح است در دروازه اصطخر روبرو می شود .(ابن حماد ص۸۶، الملاحم و الفتن ص ۵۱ ، بشاره الاسلام ص ۱۸۴ …)

فرمانده آنها مردی از تمیم بنام شعیب بن صالح است ، بزرگ و کوچک شمشیر به دست گرفته و وارد کارزار می شوند ، سید حسنی (حسینی) که صورتش چون ماه تابان است در این نبرد شمشیر می زند…(اام الناصب ص ۲۰۱ و ۲۱۸ ، بحارالانوار ج ۵۳ ص ۱۵ و ۳۵)

۳-روایاتی که تصریح دارند شعیب ابن صالح در ادامه این حرکت به فرماندهی سپاه امام عصر (عجل الله تعالی) نایل می شود.

عمار یاسر :

در منابع اهل سنت آمده است:‌ فرمانده لشكریان پیشرو حضرت مهدی(ع) مردی از قبیله بنی تمیم است كه محاسن كمی دارد و او را شعیب بن صالح نامند. (نورالابصار شبلنجی، ص۱۳۸)

بدرستی که پرچمدار سپاه امام مهدی مردی از بنی تمیم است که ریش کم دارد و به او شعیب بن صالح می گویند.

ثم یسیر إلى الکوفة فیقتل أعوان آل محمد صلى الله علیه واله ویقتل رجلا من مسمیهم ثم یخرج المهدی على لوائه شعیب بن صالح

بحار الأنوار للمجلسی (۱۱۱۱ هـ) الجزء۵۲ صفحة۲۰۷

آنگاه این مرد تمیمی – که خداوند بر سرزمینش باران رحمت فروریزد – با پرچم سیاه مهدوی با نصرت الهی و دعوت حقه پیش می تازد تا به محضر حضرت مهدی برسد و دست بیعت بدهد.

الملاح و الفتن ص ۱۱۲ و ۴۱

… حضرت مهدی(ع) خروج می کند و شعیب بن صالح پرچمدار او می باشد.
بشاره الاسلام ص ۱۷۷- بحارالانوار ج ۵۲ ص ۲۰۸ ، الملاحم و الفتن ص ۴۴

… … اذا رایتم ذالک فعلیکم بالفتی التمیمی…
… وقتی که آن را مشاهده کردید ، به سوی جوان تمیمی بشتابید که او از طرف مشرق می آید و او پرچمدار حضرت مهدی است الامام المهدی ص ۶۴ ، الحاوی للفتاوی ج ۲

– در روایات از عمار یاسر نقل شده كه: شعیب بن صالح پرچمدار حضرت مهدی(ع) است. (ملاحم ابن طاووس، ص۵۳)

۴-روایاتی که نام حقیقی شعیب ابن صالح را بیان میکنند :

شعیب ابن صالح لقبی است که امام عصر به ایشان داده وروایات تصریح دارند که نام اصلی فرمانده امام عصر( نصر )می باشد

در حدیث زیر از کتاب کنزالعمال جلد ۱۱ حدیث ۳۱۴۴۳ مضمون حدیث از پیامبر این است که خداوند دشمن یا همان سفیانی خروج کرده از شام را با دستان نصر از میان برمیدارد و علت اینکه وی نصر نامیده میشود این است که او خدا را یاری میکنداین کتاب متعلق به اهل سنت میباشد.

وحضرت علی علیه سلام :

ثم ان المهدی علیه السلام یقدم بخیله و رجاله و جیشه و كتائبه، و جبرئیل عن یمینه، و میكائیل عن شماله، و النصر بین یدیه، و الناس یلحقونه فی جمیع الافاق حتی یاتی اول الحیره قریبا من السفیانى، و یغضب لغضب الله سائرا من خلقه حتی الطیور من السماء ترمیهم باجنحتها، و ان الجبال ترمیهم بصخورها، و جری بین السفیانی و بین المهدی حرب عظیم حتی یهلك جمیع عسكر السفیانى، فربما ینادی فیها الصارخ مرتین: الا و ان الملك فی آل علی بن ابی طالب، فیكون ذلك الصوت من جبرئیل، و یصرخ ابلیس – لعنه الله – الا و ان الملك فی آل ابی سفیان، فعند ذلك یخرج السفیانی فتتبعه ماه الف رجل، ثم ینزل بارض العراق فیقطع ما بین جلولا و خانقین فیقتل فیها الفجفاج [الجهجاه خ ل]، فیذبح كما یذبح الكبش، ثم یخرج شعیب بن صالح من بین قصب و اجام، فهو لاعور المخلد. فالعجب كل العجب بین جمادی و رجب، مما یحل بارض

ترجمه خطبه بیان در این هنگام مهدی علىه السلام با سواران و مردان و لشكریان خود بر او پیشی می گیرد در حالتی كه جبرئیل در طرف راستش و میكائیل در جانب چپش نصر روبرویش قرار دارند. مردم گروه گروه از اقصی نقاط عالم بدو ملحق شوند. سرانجام حضرت و لشكریانش در حیره با لشكر سفیانی برخورد می كنند. او به سبب خشم خداوند خشمگین می گردد. سایر مخلوقات خدا به این خشم و غضب خشمگین می شوند آن سان كه مرغان از بالای سر بر لشكر سفیانی سنگ می افكنند و كوهها تخته سنگهای خود را بر آنان فرو می ریزند. میان سفیانی و مهدی علىه السلام نبرد سهمگینی در می گیرد تا اینكه جمله لشكریان سفیانی هلاك می شوند. در این هنگام شخص سفیانی با گروه اندكی از یارانش فرار می كند، اما مردی از یاران قائم كه صیاح نام دارد خود را به اتفاق مردانی چند كه پای در ركاب او دارند به سفیانی و یارانش رسانده او را به بند كشیده خدمت مهدی علىه السلام در حالی كه حضرت نماز مغرب را خوانده و به نماز عشا مشغول است.

الشیعة و الرجعة، ج۱، ص۱۴۶٫

اهمیت یاری شعیب ابن صالح

: رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله :

وعنه(ص):((یلقی أهل بیتی بلاء حتى یبعث الله رایة من المشرق سوادء من نصرها نصره الله ومن خذلها خذله الله حتى یأتوا رجلاً اسمه كأسمی فیولونه أمرهم فیؤیده الله بنصره))وقال:((إذا رأیتم ذلك فعلیكم بالرجل التمیمی فإنه یقبل من جهة المشرق وهو صاحب رایة المهدی))وعنه(ص):((یا جعفر ألا أبشّرك؟ قال:بلى یا رسول الله،فقال إنّ الذی یدفعها إلى القائم هو من ذریّتك أتدری من هو؟قال:لا، قال:ذاك الذی وجهه كالدینار وأسنانه كالمنشار وسیفه كحریق النار )).

بلائى كرد كه دچار اهل بیتش مى‏شود تا اینكه خدا مردى را با بیرق سیاه از طرف مشرق بفرستد كسى كه آن بیرق را یارى كند خدا او را یارى میكند و كسى كه نصرت آن را ترك كند خدا نصرتش را ترك میكند، بعدا مى‏آیند نزد مردى كه نامش نام من است و او را سرپرست خود میكنند و خدا او را یارى و تأیید مینماید.

۱- موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص۴۱۶
۲- الملاحم و الفتن، یا فتنه و آشوبهاى آخر امان، متن، ص:

*پیغمبر گرامی اسلام فرمود::

هرگاه شنیدید كه پرچمهای سیاه از خراسان نمایان شد خود را به آنها برسانید، اگر چه با دست و زانو بر روی برف و یا یخ راه بروید”.

و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه ‏السلام فرموده است:

اگر در مىان صندوقی بودی كه سر آن صندوق را بسته و درب آنرا قفل زده باشند آنرا بشكن، و خود را به آنها برسان”.].
[۵] الاشاعه” ص ۹۵ چاپ مصر.

۶-نسب شعیب ابن صالح

ابان بن عثمان، از حضرت ابوعبدالله جعفر بن محمد علیهماالسلام روایت كرده است كه آن حضرت فرمود

رسول خدا صلی الله علیه و آله رو به جعفر بن ابیطالب نموده و فرمود:

یا جعفر ألا أبشرك، ألا أخبرك؟ آیا مژده‏ات ندهم؟ آیا خبرت ندهم؟ عرض كرد چرا یا رسول الله! فرمود: جبرئیل اندكی پیش نزد من بود و بمن خبر داد ان الذی یدفعها الی القائم هو من ذریتك، أتدری من هو قال لا، قال: ذاك الذی وجهه كالدینار و أسنانه كالمنشار، و سیفه كحریق النار، یدخل الجبل ذلیلا و یخرج منه عزیزا یكتنفه جبرئیل و مىكائیل”.: آن كسی كه آنرا (یعنى: پرچم را) به قائم مى‏سپارد او از نسل تو است. آیا مىدانی او كیست؟ عرض كرد: نه، فرمود: او همان كسی است كه صورتش همچون دینار گرد” و متلالاء است (و در نسخه دیگر صورتش مانند قرص ماه دایره مانند، و نورانی است) و دندانهایش همانند اره، و شمشیرش همچون شعله‏ی آتش است. با خواری در (سرزمین) جبل” داخل مى‏شود، و با عزت و سربلندی از آنجا بیرون مى‏آید، جبرئیل و مىكائیل او را در مىان مى‏گیرند. وضیح:

برای درك صحیح معنای برخی از جملات حدیث مذكور لازم است توضیح كوتاهی بدهیم:

۱ در مورد تشبیه صورت تسلیم كننده‏ی پرچم پیروزی به حضرت ولى‏عصر (ارواحنا له الفداء) كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرموده است وجهه كالدینار” (صورت ا و مانند دینار، سرخ و متلالاء است) باید گفت: این تشبیه چند علت دارد:

یا اینكه این تشبیه بلحاظ گرد بودن صورت طرف است، یا بخاطر زردی و قرمزی رنگ آنست، و یا اینكه مقصود هر دوی آنهاست. ولی ظاهرا منظور از این تشبیه، گردی صورت و نورانیت آنست و بنابراین على‏ الظاهر وجه تشبیه صورت بدینار با توجه به اینكه دینار، سكه‏ی طلا مى‏باشد، همان زیبائی و طراوت رنگ چهره و گرد” بودن صورت است…

اما اگر خود همان كلمه، یعنى: (و اسنانه) درست باشد امكان دارد، اشاره به فاصله‏ ی بین دندانها و جدا بودن آنها از یكدیگر باشد چنانكه در روایت مفصلی كه از امیرالمؤمنین علیه ‏السلام درباره ‏ی علامات قیام حضرت قائم علیه‏ السلام رسیده است و آن حضرت، صفات و خصوصیات مردی را كه همنام با پیغمبری است و سمت ریاست و فرمانروایی ملت مسلمان ایران را بعهده دارد، بیان مى‏نماید، از جمله مى‏فرماید: بیخ دندانهای او از هم فاصله دارد.

درباره‏ ی این مطلب كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله به جعفر بن ابیطالب فرموده است:

ان الذی یدفعها الی القائم، هو من ذریتك” یعنى: آنكس كه پرچم را به حضرت قائم علیه ‏السلام خواهد سپرد او از (ذریه) و نسل تو مى‏باشد”:.



       

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

 رضای آل طاها و یاسین

 

ای هشتمین اختر سلسلهولایت

درغربت غریبی نصیبتانشهادت.

 

رضای آل طاها و یاسینشمایید

سلطان دین و ایمانشمایید.

 

هر کسی که، دنیا ودینبخواهد

نوکری آستانتان نماید.

 

امام هشتم هستید آقاجان

ضامن آهو هستید آقاجان.

 

بعد نماز هر روزمهمیشه

به سویتان به احترام همیشه. 

 

سلامی تقدیم می کنمآقاجان

ارادتی که دارماینجوری تقدیم می کنم آقا جان.

 

دلتنگی زیارتِت همیشه

به قلب من می یاد ودورنمیشه.

 

بوسیدن آستانتانهمیشه

آرزوی قلب منه همیشه.

 

تو حرمت آب حیات مینوشم

سلام گویم برحسین جامنجات می نوشم.

 

حدیث ناب گفته اییرضا جان

خودت به ما گفته اییرضاجان.

 

هرکسی از راه دور،زیارتم بیاید

در لحظه ای که هراسبه قلب ها بیاید.

 

منِ امام رضا شفاعتشمی کنم

می یام به اذن خدا حمایتشمی کنم.

 

 

تولحظه ی قیامت وقتیکه نامه هاتون

پر می زنند تو هوانامه ی اعمالتون.

 

کاری کنم نامهاعمالتون به دست راست دهند

به پاس اون زیارت تودست راست دهند.

 

بعدش کنار صراط وقتیهمه رد می شن

می یام کنار زائرکمک میشم رد بشن.

 

بعدا کنار میزان میایستم ٌ شفاعتش میکنم

به پاس هر زیارتزائرمو حمایتش میکنم.

 

اجر زیارتتانهزار،هزار حج بود

خوشا به حال زائرمقبول این حج بود.

 

شرط قبولی حج اماممعصوم بود

حاجی بی ولایت از حجمحروم بود.

 

حاجی بی ولایت تووادی سرابه

حجی که او نموده مثلغبار تو باده

 

 

حاجی رفته بر حج ،حجش قبول نباشد

اگر امام معصوم ،امام او نباشد.

 

عامله ٌ ناصبه تو قرآنبرای بی ولایته

قبولی هر عمل به قرآندر وادی ولایته.

 

گلدسته های حرمت رضاجان قله ایی از بهشتند

زائرای حرمت رضا جانتو وادی بهشتند.

 

صحن و سرای حرمت مثالباغ رضوان

گلدسته های حرمت چشمچراغ ایران.

 

گنبد وگلدسته ها ترنگ رضا گرفته

پرچم سبز نبی روگنبدطلاهم نام رضا گرفته.

 

زیر آسمون ایران حرمیاز جنس نوره

به خدا که این حرم توایران هدیه ی خالق نوره.

 

نوری از جنس امامتمیوه باغ رسالت

هشتمین اختری ازمنظومه باغ ولایت.

 

 

هشتمین امام شیعه یاهمان ضامن آهو

یادگار آل طاها تو بگو ضامن آهو.

             

یا غریبالغربا شاخه ی طوبای بهشتی

یادگارشاه مردان علی، به خدا رمز بهشتی.

 

ملکایران ز قدوم تو تماشایی شده

سرزمینپاک ایران از وجود تو اهورایی شده.

 

شوقزیارتی که تو حرم تو داریم رضا جان

تا لحظهقیامت به یاد خود سپاریم رضاجان.

 

شوقزیارت تو هدیه ی آسمانیست

قلبی کههدیه دارد آن قلب آسمانیست.

 

امام رضاتو حرمت بوی بهشت پیچیده

شفاعتزائرات تونامه هات پیچیده.

 

فرشتههای حرمت مشغول پیچیدنند

برای هرزائری هدیه ایی ناب چیده اند .


خواسته های زائرات رنگ و به رنگ فراونه

هر زائری از زائرات خواسته هاش هم فراونه


یکی برای مادرش یا پدرش دوای درد می خواد

یکی زسوی همسرش مهر ومهبت می خواد



یکی برای بچه اش شفا و خوشبختی می خواد

یکی دیگه بی کاره یه کاری حالا می خواد


زائری هم نشسته خونه و ماشین می خواد

یکی دیگه اوجاقش کوره و بچه می خواد


خبر شدن زئوفی رضاجان هرکسی چیزی می خواد

خودت که خوب می دونی هر کسی چیزی می خواد


منم یکی از زائرات مثل همه ی زائرات

دلم می خواد که مهدی وقتی می یاد زیارت


مثل همه ی زائرات سفارشم نمایی

خدا کند که گیرد پایان این جدایی


خدا کند رضاجان ما را شفاعت کنی

تو لحظه ی قیامت ما را حمایت کنی


خدا کند خداوند رحمی به ما نماید

خداکند رضاجان مهدی تان بیاید


غم از دلهای خسته باعطر خود زداید

بیاید و بیاید فصل بهار جان ها باعطرخوش بیاید


خدا کند که مودی تو راه مهدی باشه

تو صبح و هر زیارت به یاد مهدی باشه


اللهم عجل لولیک الفرج







بازدید :6754
زمان تقریبی مطالعه :11 دقیقه

آل سعود و تخریب بقیع !

تخریب بقیع


بقیع» آرامگاه مردان و ن مؤمنی است که دل های عاشقان را به سوی خود پرواز می دهد. غربت بقیع از چند جنبه است و دل را آتش می زند؛ غربت بهترین های خلق که در میان سرزمینی پر از خاک، بدون بارگاه هم می درخشند! و از آن بالاتر غربت عرشیان در میان فرشیان که حضورشان را نه تنها غنیمت ندانستند که بی هیچ کوتاهی، ستمها بر آنان روا داشتند. براستی چرا بنای بارگاه و گلدسته و آرامگاهی باشکوه بر ساکنان بقیع را جایز نداسته اند؟! این مقاله به بررسی این موضوع می پردازد.


بنای بر قبور

از جمله موضوعات مورد اختلاف مسلمانان با وهابیان بنا و ساختن گنبد و بارگاه و گلدسته بر روی قبور است. مسلمانان در طول تاریخ به این سنت عمل کرده و بر جواز و استحباب آن به ادله ای از کتاب و سنت تمسک کرده اند. خصوصاً آن که این عمل را موافق با عقل و روش عقلا می دانستند. ولی از زمان ابن تیمیه مخالفت با این عمل شروع شد و بناها و گنبد و گلدسته ها از مظاهر شرک شناخته شد، تا زمان آل سعود که این عقیده به حدی اوج گرفت که آل سعود عملاً به مخالفت با آن پرداختند و با فتوایی که از علمای وهابی صادر شد امر به تخریب گنبد و بارگاه و گلدسته ها و بناهای قبور داده شد. از این رو تمام بناهای قبور به جز بارگاه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که آن هم از خوف مسلمانان بود، تخریب شد.

 

چرا مخالفت با بنا؟!

بر اساس فتواهای وهابیون ساختن بنا و گلدسته و بارگاه بر روی قبور ولو آن که صاحبان آن قبور اشخاص برجسته و ممتازی باشند، حرام است. ابن تیمیه می گوید: مشاهدی که بر روی قبور انبیاء و صالحین از عامه و اهل بیت بنا شده است همه از بدعت های حرامی است که در دین اسلام وارد شده است. او در جای دیگری می گوید: شیعه مشاهدی را که بر روی قبور ساخته اند تعظیم می کنند و شبیه مشرکین در آنها اعتکاف می کنند و برای آنها حج انجام می دهند همانگونه که حجاج به سوی بیت عتیق حج انجام می دهند.

اعضای استغنای دائمی وهابیون می نویسند: بنای بر قبور بدعت منکر است که در آن غلوّ در تعظیم صاحب قبر و راهی به سوی شرک است و لذا بر ولیّ مسلمین یا نایب اوست که امر به تخریب بناهایی کند که روی قبور ساخته شده و آنها را با زمین یکسان سازد تا با این بدعت عملاً مقابله شده و راه شرک بسته شود.

ناصرالدین البانی در پیشنهادی به آل سعود برای تخریب گنبد سبز پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می گوید: از جمله اموری که جای تأسف دارد این است که مدتی است بر روی ساختمان قبر پیامبر گنبد سبزی ساخته شده است به اعتقاد من اگر دولت سعودی می خواهد داعی توحید داشته باشد باید مسجد نبوی را به حالت سابقش برگرداند.

بر اساس این فتواها معلوم می شود که وهابیون بنای بر قبور و تعظیم آن را نشانه ی شرک می دانند و با آن مخالفت می کنند، در حالی که بر اساس دلایل عقلی و نقلی می توان این ادعا را مطرود دانست.

از زمان ابن تیمیه مخالفت با این عمل شروع شد و بناها و گنبد و گلدسته ها از مظاهر شرک شناخته شد، تا زمان آل سعود که این عقیده به حدی اوج گرفت که آل سعود عملاً به مخالفت با آن پرداختند و با فتوایی که از علمای وهابی صادر شد امر به تخریب گنبد و بارگاه و گلدسته ها و بناهای قبور داده شد

بنای بر قبور مظهر شرک؟!

قبرستان بقیع

بر اساس ادعای وهابیون بنای بر قبور از مظاهر شرک و یا راهی به سوی شرک است. در پاسخ می توان گفت: شرک دو رکن و عنصر اساسی دارد. این که انسان عملی انجام دهد که نشانه ی خضوع برای کسی باشد و دیگر این که اعتقاد به الوهیت و یا ربوبیت آن کس داشته باشد که برای او خضوع می کند. این دو رکن اساسی که از آیات قرآنی برآمده است، در مورد بنای بر قبور صادق نیست. زیرا کسانی که مشاهد اولیای الهی را تعظیم می کنند بنای آنها به قصد تعظیم با اعتقاد به الوهیت یا ربوبیت نیست. به علاوه اگر کسی به طور حتم این قبور را برای شرک بنا کند حرام است ولی اگر کسی برای تعظیم شعائر الهی بنا کند نه تنها اشکالی ندارد بلکه مستحب هم هست.

برخی از مخالفان از وهابیون ادّعا نبوده اند که حتی اگر این عمل شرک نباشد اما تشبه به مشرکان را به دنبال دارد. زیرا مشرکان نیز چنین اعمالی را انجام می دهند. در پاسخ باید گفت اگر مشرکان بنا و بارگاه بر روی قبور بزرگان خود می ساختند به جهت تعظیم و تکریم آنها به عنوان ربّ بوده است. لذا اسلام آنان را از این جهت مذمّت نموده است و این به خلاف بنای بر قبور اولیای الهی در میان مسلمانان است. از سوی دیگر مطلق تشبّه به مشرکین و کفّار حرام نیست بلکه در موارد اختصاصی و در شعائر آنان خصوصاً به قصد احیای شعائر و آئین کفار حرمت وارد شده است.

اما در بنای بر قبور نمی توان گفت که از اعمال اختصاصی مشرکان است. بنابراین نمی توان این عمل را از مصادیق تشبّه به کفار و مشرکان دانست.

 

بدعت ممنوع !

از دیگر ایرادهای وهابیون که بر این موضوع یعنی بنای بر قبور وارد می سازند آن است که بنای بر قبور را بدعت منکر می دانند که شیعیان وارد در دین نموده اند. در پاسخ باید گفت بدعت دو رکن اساسی دارد یکی آن که زیاده یا نقیصه ای در دین باشد و دیگری آن که دلیل عام یا خاصی بر آن امر حادث موجود نباشد. در حالی که برای بنای بر قبور هم دلیل خاص داریم و هم دلیل عام. و اما دلیل خاص سنّت و سیره ی سلف از مسلمانان است که همواره به تعظیم اولیای الهی و بزرگان دین با نصب بنا و بارگاه بر قبور آنان می پرداختند.

با مراجعه به تاریخ مسلمین بعد از ظهور اسلام پی می بریم که بنای بر قبور، سیره عملی مسلمانان در طول تاریخ بوده و مورد اعتراض هیچ یک از صحابه و تابعین تا این زمان واقع نشده است و تنها وهابیون در عمل و گفتار با این عمل مخالفت نموده اند. دلیل عام نیز برگرفته از آیات قرآنی در مورد بنای قبور وجود دارد. در واقع اگرچه قرآن کریم به مسئله بنای بر قبور به طور صریح و خاص نپرداخته است اما می توان حکم آن را از ضمن آیات استفاده نمود.

 

تعظیم شعائر الهی و بنای بر قبور

خداوند متعال در قرآن کریم امر به تعظیم شعائر الهی کرده و آن را دلیل تقوای قلوب می داند، آن جا که می فرماید: و من یعظّم شعائرالله فانّها من تقوی القلوب»(حج/32)؛ با هر کس شعائر دین خدا را بزرگ و محترم دارد این صفت دل های با تقواست. شعائر جمع شعیره به معنای دلیل و علامت است و شعائر الله اموری هستند که دلیل و علامت و نشانه ای به سوی خداوند متعالند و هر کسی که می خواهد به خدا برسد با آن دلیل و نشانه می تواند به خدا برسد.

در قرآن کریم صفا و مروه از شعائر الهی شمرده شده است. همچنین همه مناسک حج شعائر نامیده شده اند زیرا نشانه های به سوی توحید و خداوندند. اگر این امور از شعائر دین خدایند و مردم را متذکر به توحید و دین اسلام می کنند، شکی نیست که وجود انبیاء و اولیای الهی بزرگ ترین و بارزترین نشانه های دین خداوند استاز این رو حفظ و صیانت آثار آنان و حفظ قبورشان و بنای قبر و گلدسته بر آن نیز در راستای همین اهداف است. زیرا این اعمال در حقیقت تعظیم اشخاصی است که خود و سنتشان شعائر الهی است.

ناصرالدین البانی در پیشنهادی به آل سعود برای تخریب گنبد سبز پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می گوید: از جمله اموری که جای تأسف دارد این است که مدتی است بر روی ساختمان قبر پیامبر گنبد سبزی ساخته شده است به اعتقاد من اگر دولت سعودی می خواهد داعی توحید داشته باشد باید مسجد نبوی را به حالت سابقش برگرداند

بنای بر قبور از مصادیق مودّت ذوی القربی

قرآن کریم به صراحت امر به مودّت و محبت اقربای پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرموده آن جا که می فرماید: قل لا اسئلکم علیه اجراً الاّ المودّه فی القربی»(شوری/ 23)؛ بگو از شما تقاضای اجر و مزدی نمی کنم مگر مودّت ذوی القربی. واضح است که بنای بر قبور اقربای پیامبر(صلی الله علیه و آله) از مصادیق اظهار مودّت و محبت اهل بیت است. زیرا محبت بروز و ظهور دارد و تنها مورد آن محبت قلبی و اطاعت نیست تا حدی که مشمول نهی صریح از آن مورد نشده باشد. 

 

بنای بر قبور مصداق ترفیع بیوت

خداوند متعال در قرآن کریم اذن داده است که خانه هایی که در آنها یاد خدا شده رفعت پیدا کند: فی بیوت أذن الله أن ترفع

بقیع

و یذکر فیها اسمه یسبّح له فیها بالغدوّ و الآصال»(نور/36)؛ در خانه هایی که خدا رخصت داده رفعت یابد و در آن ذکر خدا شود و صبح و شام در آن تسبیح ذات پاک او کنند. با توجه به این آیه ی شریفه بیوت تنها مساحد نیست بلکه کلیه اماکن و مکان هایی است که در آنها یاد خدا می شود همانند بیوت انبیاء و ائمه به علاوه مقصود از رفع» در آیه تعظیم و ترفیع بیوت است که همان تعظیم معنوی است که می تواند اشاره به بالا بردن ساختمان قبر هم باشد که همان رفع ظاهری است. بنابراین اگر رفع مقصود ترفیع بنا باشد دلالت صریح بر بنای بر بیوت انبیاء و اولیای الهی دارد خصوصاً آن که مدفن پیامبر(صلی الله علیه و آله) و تعدادی از ائمه خانه هایشان بوده است و اگر مراد از رفع، رفع و تعظیم معنوی باشد نتیجه آن تکریم و حفظ بیوت انبیاء و اولیای الهی است که عموم آن شامل بنای بر قبور اولیای الهی و تعمیر آن نیز می گردد. از این رو می توان از آن آیه جواز بنای بر قبور را بدست آورد.

 

نتیجه گیری

بر اساس ادله خاص و عام که ذکر شد و نیز پاسخ هایی که به ایرادهای وهابیون در موضوع بنای قبور داده شد می توان نتیجه گرفت که عمل ایشان در این باره و تخریب بارگاه ائمه بقیع در هر صورت محکوم و غیرقابل دفاع است و امید است روزی بیاید که غربت بقیع دیگر جانسوز قلب ها نباشد.

رادفر

گروه دین تبیان


فهرست منابع و مآخذ

1- شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، ج 2، علی اصغر رضوانی

2- منهاج السنّه، ابن تیمیه، ج 2

3- تحذید المساجد من اتخاذ القبور مساجد، البانی

4- مقالات الکوثری به نقل از شرع صحیح مسلم، ج 2

5- شیعه در اسلام، علامه طباطبایی

6- تفسیر المیزان، علامه ی طباطبایی

از سایت :     https://article.tebyan.net/162169





دوشنبه 9 مهر 1397 :: نویسنده : محمد سیه پوش


پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: مَن آذى جارَهُ فَهُوَ ملعونٌ، ملعون است کسی که همسایه اش را بیازارد.»


پی نوشت:

جامع الأخبار، ص ٢١٤، ح ٥٢٧. 

از وبلاگ : >> http://payamedini.mihanblog.com/




هرکس از شما در خوردن قسم جدی تر است به جهنم نزدیک تر است.

                                                                                رسول اکرم  (صلوات الله علیه وآله)




کد خبر: ۷۴۰۵۶۵۵
تاریخ انتشار: ۰۹ تیر ۱۳۹۹ - ۰۷:۳۱

خاکشیر از خواص درمانی بسیاری همچون دفع سنگ کلیه و درمان ناباروری در مردان برخوردار است.

به گزارش خبرنگار حوزه کلینیک گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان ، خاکشیر گیاهی از تیره شب بویان است که در دشت و کوهستان می‌روید و بلندی ساقه آن تا یک متر می‌رسد. تخم این گیاه ریز و کمی دراز است و به دو رنگ قرمز و قهوه ای وجود دارد که رنگ قرمز آن طعم تلخی دارد. بخش خوراکی گیاه همان دانه‌های خاکشیر است که در میوه‌های خورجین مانند و باریک گیاه قرار دارد.

خواص شگفت انگیز خاکشیر

رفع بوی بد دهان با خاکشیر

اگر جزو افرادی هستید که بوی بد دهان آزارتان می‌دهد و نمی‌توانید به راحتی آن را برطرف کنید خاکشیر گزینه درمانی مناسبی برای شما خواهد بود. برای از بین بردن بوی بدن دهانتان تنها کافی است هر روز عصر یک لیوان شربت ترنجبین و خاکشیر بنوشید. برای تهیه شربت مورد نظر ترنجبین را به مدت ۵ تا ۶ ساعت درون آب خیس کنید و پس از صاف کردن آن را با یک تا ۲ قاشق خاکشیر مخلوط کرده و میل کنید. نوشیدن این شربت با دفع اخلاط ناسالم و بلغم اضافه بدنتان بوی بد دهان را از بین خواهد برد.

مصرف خاکشیر برای درمان کبد چرب

خاصیت دیورتیک (ادرارآور) طبیعی خاکشیر باعث سم زدایی و پاک سازی کبد و درمان بیماری‌هایی مانند کبد چرب می‌شود.

دفع سنگ کلیه با خاکشیر

خاکشیر یک دیورتیک (ادرارآور) طبیعی است و افرادی که مبتلا به سنگ کلیه هستند یا کلیه‌هایشان دارای استعداد سنگ سازی است می‌توانند برای درمان از ترکیب خاکشیر و ترنجبین استفاده کنند. برای این منظور ۳ قاشق غذاخوری ترنجبین را پس از ۵ ساعت خیساندن در یک لیوان آب صاف کرده و ۲ قاشق غذاخوری خاکشیر مخلوط کرده و آن را میل کنید. نوشیدن این مخلوط به صورت روزانه به دفع سنگ کلیه کمک می‌کند.

همچنین برای دفع سنگ کلیه می‌توان خارشتر، خاکشیر و ترنجبین را با هم مخلوط کرده و صبح ناشتا خورد.


بیشتر بخوانید


درمان التهابات مجاری ادراری با خاکشیر

متخصصان طب سنتی توصیه می‌کنند برای درمان و تسکین التهاب مجاری ادراری و کلیه از خاکشیر استفاده کنید. برای این منظور نوشیدن روزانه ۴ تا ۵ لیوان خاکشیر که با شیرینی طبیعی مثل سکنجبین شیرین شده باشد بسیار مفید خواهد بود.

خاکشیر

مصرف خاکشیر برای درمان یبوست

از دیگر خواص درمانی خاکشیر درمان یبوست‌های ناشی از غلبه سودا در بدن و یبوست ناشی از اضطراب و تنش‌های عصبی است که نشانه این نوع یبوست خارج شدن مدفوع از بدن به صورت تکه‌تکه است. در این حالت گاهی روده به طور کامل تخلیه نمی‌شود و مقداری از مدفوع در روده باقی می‌ماند که این مسئله به مرور زمان موجب بروز مشکلاتی برای سلامت فرد می‌شود؛ زیرا باقی ماندن مدفوع در روده‌ها موجب جذب مواد سمی و ناسالم از طریق جداره روده می‌شود. برای درمان این نوع عارضه و یبوست و کم آبی ناشی از افزایش سن می‌توان از خاکشیر استفاده کرد. برای این منظور روزانه یک قاشق غذاخوری خاکشیر کوبیده شده را به همراه قندآب مصرف کنید.

درمان اسهال با خاکشیر

متخصصان طب سنتی برای درمان اسهال کودکان در فصل تابستان استفاده خاکشیر را توصیه می‌کنند. برای درمان اسهال به کمک خاکشیر تنها کافی است خاکشیر را بو داده و آن را با آب و عسل مخلوط کنید و هر دو ساعت یک بار به بیمار بدهید.

درمان آکنه و جوش صورت با خاکشیر

خواص ضدباکتری خاکشیر باعث می‌شود که برای پاک سازی پوست، درمان آکنه و جوش صورت مفید باشد. برای این منظور ۲ قاشق غذاخوری خاکشیر را با نصف فنجان عرق شاه تره و نصف فنجان عرق کاسنی ترکیب کنید و به مدت ۳ هفته میل کنید.


بیشتر بخوانید


درمان لک صورت به کمک خاکشیر

خاکشیر یکی از بهترین مواد طبیعی برای سم زدایی پوست است که برای روشن‌ شدن پوست و درمان لک‌ها بسیار مفید است. جهت از بین بردن لک‌های صورت ترنجبین را ۵ ساعت در آب خیس کرده و پس از صاف کردن با ۲ قاشق غذا خوری خاکشیر مخلوط کرده و به مدت ۳ هفته میل کنید.


بیشتر بخوانید


درمان ناباروری مردان با خاکشیر

متخصصان طب سنتی اعتقاد دارند که خاکشیر ضعف قوای جسمانی را در مردان برطرف کرده و به درمان ناباروری مردان کمک می‌کند.

خواص خاکشیر

درمان فشار خون با خاکشیر

برای درمان فشار خون یک لیوان خاکشیر را کوبیده و آن را به صورت پودری نرم درآورید، پودر به دست آمده را در یک ظرف ریخته و به مرور به آن اضافه کنید تا حالت  خمیری پیدا کند. خمیر حاصل را یک تا دو نوبت در هفته روی پاهایتان بمالید و شب تا صبح صبر کنید. البته توصیه می‌شود نوبت اول استفاده از این خمیر در طول روز باشد.

افزایش وزن با خاکشیر

اگر هر روز صبح به صورت ناشتا یک لیوان شربت خاکشیر و شیر را مخلوط کرده و میل کنید باعث افزایش اشتها و چاقی خواهد شد.

کاهش وزن با خاکشیر

اگر روزانه به صورت ناشتا یک قاشق غذاخوری خاکشیر را با یک لیوان آب ولرم مخلوط کرده و میل کنید با بهبود حرکات روده آنها را پاک سازی خواهد کرد. همچنین این نوشیدنی با افزایش دفع چربی از بدن باعث لاغری و کاهش وزن می‌شود.


بیشتر بخوانید


خاکشیر

آنفلوانزا و تب

خاکشیر دارای خواص ضد باکتریایی و ضد ویروسی قوی است که برای درمان سرماخوردگی و آنفلونزا مفید خواهد بود. خاکشیر در طب سنتی به دلیل طبع سردی که دارد، به عنوان یک تب بر طبیعی شناخته می‌شود.

انتهای پیام/


 کدخبر: 960059 ارسال به دیگران پرینت
داروی معجزه آسای امام موسی کاظم (ع) برای سرماخوردگی چیست؟

داروی معجزه آسای امام موسی کاظم (ع) برای سرماخوردگی چیست؟

این دارو که سفارش امام کاظم علیه السلام می باشد یک واکسن طبیعی در مقابل بیماری ها مختلف است و خواص بسیاری دارد. مصرف این دارو یک نوع واکسیناسیون اسلامی است و سیستم ایمنی بدن را تقویت و از ابتلا به بیماری ها جلو گیری می کند. در پیشگیری و درمان بیماری های شایع مانند آنفولانزا بسیار موثر است نحوه درست کردن و همچنین نحوه مصرف دارو و خواص متعدد ان را در ادامه می خوانید.

 به گزارش خبرگزاری برنا؛ یکی از داروهایی که در طب اسلامی

 بر آن تاکید فراوان شده است و این دارو یکی از دارو های

 عجیب طب اسلامی است. داروی معجزه آسای امام موسی

کاظم برای سرما خوردگی است .این دارو با اینکه دارویی ساده 

و سهل است اما قابلیتزیادی دارد. از خصوصیات این دارو 

این است که سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند ودرواقع 

کاری فراتر از آن انجام می دهد و سیستم ایمنی بدن را در برابر

بیماری ها هوشیارمی کند.بنا بر این، این دارو توانایی این را 

دارد که در تمام بیماری هایی که امروزه علت آن هاناشناخته

 است و در اغلب آن ها سیستم ایمنی بدن بر علیه خود بدن

وارد عمل می شودجزئی اصلی از درمان باشد.

 این دارو در عین سادگی می تواند درمان خیلی از بیماری ها 

باشد.

 از جمله بیماری هاییکه طبق تجربه درمان شده اند یا

 موثر در درمان بوده است، از سرماخوردگی (زکام) تا ایدز

 را شامل می شود.

ساختاری که این دارو دارد به گونه ای است که با تغییر فصل

 یکی از ترکیبات آن عوض میشود.شاید باور کردن این مطلب

 سخت باشد اما همین داروی ساده می تواند این همه

 خاصیت داشته باشد.


در روایت این دارو این گونه آمده:

موسى بن جعفر علیهما السلام و قد اشتکى فجاءه المترفعون 

بالادویه یعنى الاطباء فجعلوایصفون له العجایب فقال: 

این یذهب بکم اقتصروا على سید هذه الادویه الاهلیلج

 والرازیانج والسکر فی استقبال الصیف ثلاثه اشهر فی کل شهر 

ثلاث مرات وفی استقبالالشتاء ثلاثه اشهر کل شهر ثلاث

 أیام ثلاث مرات ویجعل موضع الرازیانج مصطکى فلا

 یمرض إلا مرض الموت.»

امام کاظم (ع) مبتلا به بیماری شدند و طبیبان داروهای 

مختلفی برای ایشان تجویز کردند، امام فرمودند به 

کجا می‌روید، از این دارو که سید داروهاست استفاده کنید، 

هلیله ورازیانه و شکر در ابتدای تابستان سه ماه و در هرماه

 سه مرتبه و در ابتدای زمستان سه ماه و در هرماه

 سه مرتبه به‌جای رازیانه، مصطکی جایگزین کنید، پس تا 

زمان مرگ مریض نخواهید شد.» [طب الائمه ابن بسطام ص ۵۰]


ترکیب دارو:

جزء رموز این دارو این است که ترکیب این دارو در فصل

 تابستان و زمستان (فصل گرم وسرد) متفاوت می شود.

ترکیب این دارو در تابستان = هلیله سیاه+ رازیانه + شکر سرخ 

(شکر نیشکر که فراوریصنعتی نشده باشد)

و در زمستان = هلیله سیاه + مصطکی + شکر سرخ

 (شکر نیشکر که فراوری صنعتی نشده باشد)


نحوه مصرف:

در افرادی که مبتلا به بیماری هستند مثلا به سرماخوردگی 

مبتلا هستند و در حین بیماری هستند سه روز پشت سر هم

 شب قبل از خواب یک قاشق چای خوری، و بعد از آن هر سه

 روز یک بار تا بهبودی کامل . و در افرادی که مبتلا به بیماری

 نیستند و برای پیشگیری می خواهند مصرف کنند هر ۱۰ روز

 یک بار قبل از خواب.


****همچنین بعد از استفاده از این دارو تا یک ساعت حداقل

 هیچ چیز حتی آب استفاده نشود. و اگر در آخر شب قبل از

 خواب خورده شود و بعد از آن هیچ چیزی حتی آب خورده

 نشود و بخوابند اثر خیلی بهتری خواهد داشت.

*** به موارد استفاده این داروی معجزه آسا باید درمان 

کیست گلو، گلو درد، درمان لوزه (همه لوزه ها) و ورم گلو را

 اضافه کرد. البته هر بیماری با توجه به شدت آن نیاز به موارد

 پوششی دیگر هم دارد.



کدخبر: ۳۱۱۲۰۶  لینک کوتاه
آیا روغن های خوراکی در بازار ایران از مواد بازیافتی است؟! + روش امتحان

آیا روغن های خوراکی در بازار ایران از مواد  

 بازیافتی است؟! + روش امتحان



اقتصاد نیوز: 


برخی روغن های خوراکی در بازار حاوی موادی هستند که برای بدن مضرات زیادی دارند.




به گزارش اقتصاد نیوز و به نقل از مستقل آنلاین، طبق گفته کارشناسان روغن های نباتی کارخانه ای که حالا در بازار به فروش می رسد 70% مواد نفتی و پارافین خوراکی است که اکثر بیماری ها ناشی از همین روغن ها است.

حالا سئوال این است که چگونه تشخیص دهیم که روغن خوراکی از مواد بازیافتی نیست ؟

دکتر صادق جمشیدی در این خصوص گفت :

میزان بسیار زیادی از روغن های خوراکی بازیافت شده و خطرناک در حال حاضر وارد و توزیع میگردد.روغنهای نباتی کارخانه ای که حالا در بازار به فروش می رسد 70% مواد نفتی و پارافین خوراکی است که اکثر بیماری ها ناشی از همین روغن ها می باشد.

چگونه میتوان یقین حاصل نمود که روغن خوراکی باز یافت شده است :

روغن خوراکی را برای حدود دو ساعت در فریزر قرار دهید. اکر حباب هایی سفید رنگ یا کف مشاهده شد ، خواهید دانست که از مواد زاید روغن های بازیافتی تهیه شده است

*یک آزمایش ساده :

هنگامی که سبزی را سرخ میکنید یک حبه سیر را درون آن بیندازید .‌ اگر سیر به رنگ قرمز در آمد ، نشان دهنده آن است که میزان مسمومیت آن روغن بسیار بالا است . چنانچه سیر با رنگ سفید باقی ماند ،نشانه اینست که آن روغن از نوع مرغوب است .

این مطلب برایم مفید است
20 نفر این پست را پسندیده اند


کد خبر 984057
تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۶:۱۴
شوهر دادن اجباری دختر ایران!

سال ۱۳۵۰ در چنین روزی جزیره بحرین که به عنوان استان چهاردهم ایران شناخته می‌شد با دخالت مستقیم انگلیس طی گذشت ۳۰ سال از خاک ایران جدا شد.

به گزارش مشرق، ۴۸ سال پیش جزیره بحرین در روز ۲۳ مرداد ۱۳۵۰ رسما استقلال خود را از سرزمین مادری اعلام کرد و کسی فکرش را نمی کرد که ایران اولین کشوری باشد که دقیقا یک ساعت پس از این اتفاق، استقلال آن کشور را به رسمیت بشناسد. اقلیمی که در کمال ناباوری امیرعباس هویدا نخست وزیر وقت در واکنش به آن گفت:بحرین به مثابه یکی از دختران ما بود که این دختر شوهر کرد و رفت و چون عضوی از خانواده ما بوده باید به‌مانند بزرگ هر خانواده از او پشتیبانی کنیم و خواهیم کرد!» امروز سالروز جدایی اقلیمی است که روزی به عنوان چهاردهمین استان ایران شناخته ‌می‌شد. در این گزارش سراغ پشت پرده جدایی و اعلام استقلالی رفتیم که رخ دادنش حاشیه‌هایی زیادی داشت.

بیشتر بخوانید:

قدمت تاریخی بحرین در خاک ایران

بحرین از دوره هخامنشی جزیی از خاک ایران بود؛ اما مشکل از جایی شروع شد که پای انگلیسی ها به بهانه کمک به شاه عباس صفوی در بیرون راندن پرتغالی‌ها از این خطه به بحرین باز شد. به دنبال آن و بعدها در دوره قاجار نیز این جزیره به دست آل خلیفه عربستان که تحت الحمایه عربستان بود افتاد؛ولی با همه این ها ایران تا دوره پهلوی همواره ادعای حاکمیت پهلوی را داشت؛ حتی بعد از جنگ جهانی دوم لایحه هایی در کشور به تصویب رسید که بر مبنای آن ایران می‌توانست نسبت به حاکمیت بحرین به عنوان استان چهاردهم احقاق حق کند.

نفوذ ۳۰ ساله انگلیس برای شکاف ایران و بحرین

 ایران که در سال ۱۳۳۵ برای احقاق حق خود در بحرین حتی دست به تهدید نظامی زده بود با دخالت انگلیس کار را به جایی رساند که آن زمان سفیر بریتانیا طی یک نامه اعلام کرد شاه هیچ قصدی  برای اشغال نظامی بحرین ندارد این در حالی بود که دولت انگلیس طی این مدت همه تلاشش را متمرکز کرد تا با ایجاد شکاف بین مردم ایران و بحرین به این جدایی سرعت ببخشد و زمینه را برای اعلام استقلال این جزیره فراهم کند تا جایی که چار بلگریو» که به عنوان نماینده ی و کارگزار دولت انگلیس در منطقه خلیج فارس شناخته می شد طی ۳۰ سال ماموریت پیدا کرد تا با ایجاد نفوذ میان مردم بحرین اهداف بریتانیا در این زمینه را محقق کند. این در حالی بود که پیش از این در تاریخ این جزیره، مردم و حاکمان محلی  بحرین همواره خود را تابع ایران می‌دانستند و برای حل و فصل مشکلات به آنها مراجعه می‌کردند.

موافقت ۱۹۰ نفر از ۱۹۱ نماینده مجلس به استقلال بحرین

یکی از اتفاقات عجیب در جدایی بحرین از ایران واکنش نمایندگان مجلس به این جدایی بود. با مطرح شدن این موضوع در صحن علنی مجلس از ۱۹۱ نفر نماینده ۱۹۰ نفر آنها به این جدایی راضی شدند و غیر از یک نفر هیچ نماینده دیگری نسبت به این اتفاق اعتراضی از خود نشان نداد.

بحرین را دادیم چون مرواریدهایش تمام شده بود

بعد از عملی شدن این تصمیم در مرداد سال ۱۳۵۰ یکی از اتفاقات قابل توجه در همه این کش و قوس‌ها توجیه حاکمیت برای اجرایی کردن این جدایی بود.کنار اظهار نظر هویدا و تشبیه بحرین به دختری که باید شوهرش می دادند؛ شاه هم در آن زمان برای موجه نشان دادن کار خود در یک مصاحبه عجیب اعلام کرد اکثریت ساکنان آن جزیره(بحرین) عرب هستند و به زبان عربی سخن می‌­گویند. به لحاظ اقتصادی مجمع­ الجزایر بحرین دیگر اهمیت ندارند. زیرا نفت آنجا تمام شده و صید مروارید نیز صرفه اقتصادی ندارد. از نظر اهمیت استراتژیکی و سوق الجیشی با وجود تسلط ایران بر تنگه هرمز، آن جزایر ارزشی ندارند. از جهت امنیتی هم حفظ آن سرزمین پرهزینه و مستم استقرار یکی دو لشکر در آنجاست.»

رشوه‌ای که شاه در ازای جدایی بحرین گرفت

اگر نگاهی به اسناد و روایت های مستند تاریخی برای جدایی بحرین از ایران بیندازید محمد قائد،به عنوان یک رومه نگار قدیمی یکی از علت های سرعت گرفتن  جدایی بحرین از ایران را رشوه‌ای می‌داند که شاه آن را از انگلیسی‌ها طلب کرد. او در این باره می‌گوید: در گیر و دار بحث بر سر استقلال بحرین شاه به علم مأموریت می دهد از سفیر انگلیس بخواهد برای وامی حدود صد میلیون لیره” و با بهره‌ کم از کویت مداخله کند. علم به سفیر هشدار می دهد که جز شاه و من کسی از قضیه‌ی وام از کویت خبر ندارد و این ارقام در هیچ یک از آمارهای رسمی وام‌های کشور مندرج نخواهد شد.»

اگر بحرین از ایران جدا نمی‌شد چه می‌شد؟

کافی است نگاهی به نقشه جغرافیا بیندازید تا شما هم به این نکته پی ببرید که  از نظر استراتژیک بحرین در منطقه خلیج فارس از جایگاه مهمی برخوردار است.بحرین در مرز ساحلی عربستان و قطر واقع شده که در گذشته فرصت ویژه‌ای را برای ایران فراهم می‌کرده و اگر بحرین همچنان جزیی از خاک ایران باقی می‌ماند با داشتن دوسوی یکی از مهمترین آبراه‌های ساحلی‌ و با توجه به دامنه آب های سرزمینی‌اش می توانست رگ حیاتی نفت دنیا را بیشتر از آن چیزی که هست، در تسلط خود قرار دهد. از طرفی خیلی‌ها معتقدند موقعیت مناسب برخی از جزایر برای پهلوگیری و تعمیر کشتی‌های بزرگ اقیانوس پیمای ۵۰۰ هزار تنی در بنادر و مرواریدهای مشهور آن نیز از امتیازات اقلیم بحرین به حساب می‌آید.

منبع: مهر

کد خبر: ۷۵۶۰۲۵۳
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۲

عاقبت معروف‌ترین خائن ایران

۲۹ ربیع‌الاول سال ۱۲۰۹ قمری برای ایران روز سرنوشت‌سازی بود؛ لطفعلی خان شکست خورد، زندیه رفت، آقا محمدخان پیروز شد و قاجاریه آمد. البته ماجرا به این سادگی‌ها هم نبود؛ آن روز ابراهیم خان کلانتر» وسط میدان خیانت بود.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، از زمان مرگ کریم‌خان، سلسله زندیه دچار هرج و مرج شد؛ شاهزادگان مدعی حکومت به جان هم افتادند و حکومت چند‌پاره شد. در نهایت لطفعلی خان، شاه شد و از معدود شاهانی شد که مردم‌داری کرد و فضایل اخلاقی برجسته داشت؛ به قول سر هارفورد جونز بریجز»، نخستین وزیرمختار بریتانیا در ایران لطفعلی خان آخرین پادشاه دلاور ایرانی» بود.

لطفعلی خان ۶ سال بر ایران حکومت کرد و تمام مدت برای حفظ یکپارچگی حکومت ایران جنگید. رقیب اصلی‌اش هم آقا محمد خان بود که یک بار سپاهیانش شیراز، پایتخت زندیه را محاصره کردند، ولی موفق نشدند. بعد ابراهیم خان کلانتر به میدان آمد و چه آمدنی!

عاقبت معروف‌ترین خائن ایران

نگاره‌ای منسوب‌به لطفعلی خان زند

کودتا به نفع قاجاریه!

لطفعلی خان یک بار ابراهیم خان را که کلانتر یا همان حاکم ایالت فارس بود در شیراز گذاشت و رفت تا اصفهان را از چنگ قاجار درآورد که تاریخ ورق خورد! در راه، لشکریان لطفعلی خان فرار کردند و معلوم شد برادر ابراهیم خان کلانتر که جزو سرداران لشکر بود توطئه کرده تا لطفعلی خان تنها بماند. آخرین شاه زند به سمت شیراز بازگشت و این بار خود ابراهیم خان راهش نداد.

وی در داخل شهر بزرگان زند را دستگیر کرده بود و در واقع به نفع قاجاریه کودتا کرده بود. لطفعلی خان نیز ناچار به سمت کرمان رفت و آنجا قاجاریه سراغش رفتند و بعد در بم او را دستگیر کردند و کور کردند و شکنجه کردند و به تهران فرستادند و کشتند. این‌گونه شد که زندیه منقرض شد و ابراهیم خان کلانتر به‌خاطر گشودن دروازه‌های شیراز و خیانت به زندیه و خوش‌خدمتی به قاجاریه مقام و مرتبت یافت.

عاقبت معروف‌ترین خائن ایران

اثر نقاشی از نبرد آقا محمد خان با لطفعلی خان زند


بیشتر بخوانید


ابراهیم خان خوش گذراند!

ابراهیم خان کلانتر چه شد؟ معلوم است که خیلی خوش گذراند. حدود ۳ سال خدمت آقا محمد خان کرد و لقب و پول و حکومت و ریاست گرفت. دست آخر هم وزیراعظم ایران شد. درباره شخصیت وی اختلاف‌نظر هست، ولی تاریخ می‌گوید جزو یهودیان جدیدالاسلام شیراز بوده و بسیاری معتقدند در واقع یهودی مخفی بوده است. بی‌دلیل نیست که از قول ناصرالدین قاجار در دیدار با آدولف کرمیو» مؤسس اتحادیه جهانی آلیانس (سازمانی برای محافظت از یهودیان سراسر جهان) نقل شده که در مقام ستایش از ابراهیم خان گفته است: من فراموش نمی‌کنم که این یک یهودی، حاج ابراهیم بود که کمک کرد قاجار‌ها سلطنت را به دست آورند.»

عاقبت معروف‌ترین خائن ایران

ابراهیم خان کلانتر از آقا محمد خان، مقام و صدارت گرفت؛ ولی عاقبت‌به‌خیر نشد

ابراهیم خان و دیگ بزرگ!

عاقبت ابراهیم خان کلانتر، معروف‌ترین خائن تاریخ ایران چه شد؟ ابراهیم خان مردی برای هیچوقت بود؛ نه تاریخ نه آدمیان روزگاران، چنین افرادی را دوست ندارند. ابراهیم خان معلوم شد به قاجاریه خوش‌خدمتی بی‌جا کرده است. پس از آقا محمد خان چهار سالی هم در خدمت فتحعلی‌شاه قاجار بود تا اینکه عاقبتِ خیانتکاران نصیبش شد.

قدرت و نفوذ ابراهیم خان موجب بدگمانی فتحعلی‌شاه شد و با او کاری کرد که درس عبرت شد برای همه خائنان تاریخ! یک نقل قول این است که کورش کردند و زبانش را بریدند و کشتندش. نقل قول دیگر این است که او را با طناب از سقف مطبخ عمارت شاهی آویختند و در دیگ بزرگی آب جوشاندند و او را همان‌طور که آویزان بود آرام آرام داخل دیگ آب جوش فرو بردند تا بمیرد. اموالش را هم ضبط کردند و فرزندان و نزدیکان و آن‌دسته از اقوامش را که بر مسند قدرت گذاشته بود، همه را کشتند. درباره ابراهیم خان کلانتر، تاریخ حرفش را زد و درسش را داد.

عاقبت معروف‌ترین خائن ایران

نگاره‌ای منسوب به ابراهیم خان کلانتر

امروز در تاریخ مناسبت‌های دیگری هم هست

امروز ۲۵ آبان مصادف با ۱۵ نوامبر میلادی و ۲۹ ربیع‌الاول هجری قمری در تقویم تاریخ، مناسبت‌های دیگری هم دارد.

ـ رحلت عالم و فقیه وارسته آیت‌الله سید محمد فیروزآبادی» در سال ۱۳۴۵ قمری
ـ رحلت فقیه بزرگوار آیت‌الله حاج آقا حسین شاهرودی» در سال ۱۴۱۰ قمری
ـ درگذشت یوهان کِپلِر» منجم مشهور آلمانی در سال ۱۶۳۱ میلادی
ـ زادروز واسیلی بارتولد» مورخ معروف روسی در سال ۱۸۶۹ میلادی
ـ رحلت علامه محمد تقی جعفری» در سال ۱۳۷۷ شمسی

منبع: فارس

انتهای پیام/



کد خبر: ۷۵۳۹۵۲۰
تاریخ انتشار: ۰۷ آبان ۱۳۹۹ - ۰۶:۳۱

دارویی معجزه آسا برای نجات بیماران وخیم کرونایی

در مطالعه‌ای جدید مشخص شده است، دارویی که برای بیماران قلبی مفید است، احتمال مرگ و شدت بیماری کرونا را کاهش می‌دهد.

به گزارش خبرنگار حوزه کلینیک گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان، به نقل از دیلی میل؛ دانشمندان با آزمایش آسپرین روی بیماران وخیم کرونایی که در بیمارستان بستری بودند، دریافتند این دارو می‌تواند بیش از چهل درصد احتمال مرگ ناشی از کرونا را کاهش دهد.

متخصصان دانشکده پزشکی دانشگاه مریلند می‌گویند که این یافته‌ها استفاده از آسپرین را برای جلوگیری از عوارض شدید کرونا تحقق می‌بخشد.

مردم از آسپرین به عنوان رقیق کننده خون برای کاهش خطر حملات قلبی و مغزی یا مدیریت بیماری‌های قلبی استفاده می‌کنند. آسپرین که به عنوان داروی ضد التهابی استفاده می‌شود، این توانایی را دارد که جلوی ه شدن خون را بگیرد و برای بیماری‌هایی که باعث افزایش غلظت خون می‌شود مفید است.

در این مطالعه، ۴۱۲ بیمار کرونایی با میانگین سنی ۵۵ سال که در چند ماه اخیر به دلیل ابتلاء به این عفونت در بیمارستان مریلند بستری شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. حدود یک چهارم بیماران قبل از بستری شدن در بیمارستان یا بلافاصله بعد از بستری شدن در بیمارستان به خاطر کنترل بیماری قلبی عروقی شان، روزانه آسپرین با دوز پایین مصرف می‌کردند.

محققان دریافتند که مصرف آسپرین با کاهش ۴۴ درصدی خطر قرارگیری در زیر دستگاه ونتیلاتور، کاهش ۴۳ درصدی خطر پذیرش در ICU و همچنین کاهش ۴۷ درصدی خطر مرگ در بیمارستان در مقایسه با کسانی که آسپرین مصرف نمی‌کردند، مرتبط بود.

جاناتان چو، استاد دانشگاه و متخصص بیهوشی در بیمارستان مریلند گفت: این نتایج نیاز به تحقیقات بیشتری دارد و باید به صورت تصادفی نیز این دارو مورد استفاده قرار گیرد.


بیشتربخوانید


انتهای پیام/


آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

تدریس خصوصی . Elvira's receptions George's style شابلون خالکوبی تاتو موقت شیمر شب نما طراحی با حنا بدن 2020 wholesale china authentic jerseys cheap price معرفی بهترین سایت های ایرانی صفحه ی شخصی علیرضا سیف الله نژاد Tommie's notes quikworunduc